سیاف: جهت اصلی کشمکش طالبان و سایر مخالفان نیستند

کابل (پژواک،٣جدی٩٢): عبدالرب رسول سیاف نامزد ریاست جمهوری می گوید که مذاکرات صلح، باید با جانب اصلی کشمکش افغانستان صورت بگیرد، نه با طالبان و سایر مخالفان مسلح دولت.

سیاف می گوید که برای تامین امنیت در کشور، نیاز به تعریف دوست و دشمن است.

به باور وی دولت کنونی؛ برای محو ناامنی ها، پروگرام واضح و صریح و در برابر مخالفان مسلح قاطعیت ندارد.

سیاف در مصاحبۀ اختصاصی با آژانس خبری پژواک گفت: "تطبیق شریعت و قانون بر مخالفان می تواند تا حد زیادى از خرابکاری ها در کشور جلوگیری کند."

وی علاوه کرد:" اگر برای ما زمینه مساعد شد، ما بر این باور هستیم که پروگرام واضح با جدیت و قاطعیت خاص و تطبیق قوانین موجودۀ جزایی بر مخالفین، می تواند ناامنی ها را محو کند."

وی همچنان افزود که در صورت پیروزی در انتخابات سال آینده، اگر برای تامین صلح در کشور مذاکرات صلح انجام می دهد، این مذاکرات با طالبان نه بلکه با "جانب اصلی کشمکش افغانستان" خواهد بود.

سیاف افزود:" مذاکرات صلح ما با طالبان و سایر مخالفین مسلح دولت نیست؛ اگر موضوع صلح مطرح باشد، پس در میان جهت های اصلی، این کشمکش مطرح می شود. متاسفانه طالب به حیث جهت اصلی مطرح نیست... متاسفانه از این هموطنان ما استفادۀ ابزاری صورت گرفته است."

استاد سياف

سیاف در این مصاحبه، پلان های خود برای آیندۀ افغانستان را روشن ساخت و به شمول حقوق زنان، آزادی بیان و مذاکرات صلح با مخالفین، در مورد حکومتداری بهتر، مبارزه با فساد اداری و وضعیت فعلی کشور، ابراز نظر نمود.

موصوف گفت که ساختار حکومت وی، با در نظرداشت اهلیت کاری، بر مشارکت ملی استوار خواهد بود: "ما نظام مشارکت ملی می خواهیم؛ اما در کنار آن باید کفایت، اهلیت و ظرفیت نیز مراعات گردد."

به باور وی، برای محو فساد اداری، نیاز به محاسبه با مقام های مفسد دولتی و استخدام افراد پاک سرشت می باشد: " نیاز به مکافات، مجازات و محاسبه است که ثروت را از کجا به دست آورده اند."

به گفتۀ وی، فساد اداری و نا امنی از جمله چالش های بزرگ در برابر انکشاف اقتصادی افغانستان نیز می باشد.

وی همچنان در جریان صحبت خود، آزادی بیان را حق طبیعی هر انسان عنوان کرد؛ اما گفت که "سخن های بعضی رسانه ها قابل کنترول است."

سیاف افزود:" سخن هايی که خلاف منافع کشور و به نفع دیگران می باشد و کشور را به طرف ناامنی

سوق می دهد و سخن هايی که مطابق آداب اسلامی نیست و بیان سایر افراد را خدشه دار می سازد و آزادی آنها را زیر پا می کند، باید کنترول شود."

موصوف همچنان در مورد حقوق زنان گفت که افراد متجاوز، باید مجازارت شود تا عبرت برای دیگران باشد و جرئت تجاوز بر حقوق زنان را نکنند.

موصوف گفت ګخ در صورت پیروزی در انتخابات، برای حفظ حقوق زنان گام های موثرى بر میدارد.

متن کامل مصاحبه را اینجا بخوانید!

پرسش: چه زمانی تصمیم گرفتید نامزد ریاست جمهوری شوید؟

پاسخ: من نامزد ریاست جمهوری نه، بلکه نامزد خدمت به ملت هستم. برای کسب قدرت و موقف در این میدان پا نگذاشته ام، بلکه در این وضعیت خاص در افغانستان به منظور ایثار و خودگذری گام به این میدان نهاده ام. خداوند توفیق بدهد که براساس فکر خدمت به ملت، کارهای خود را به پیش ببریم و اگر زمینۀ خدمت مساعد گردید، در آن زمان نیز این موضوعات را در نظر بگیریم و در خدمت مردم باشیم."

پرسش: در چنین حالت دشوار که از یکسو مداخله های بیرونی وجود دارد و از سويی هم کشور در حال جنگ است، در صورت پیروزی برای مدیریت چنین حالت دشوار، اولویت های کاری شما چه خواهد بود؟

پاسخ: این مشکلات، عوامل داخلی و بیرونی دارند. فساد اداری و مالی ما نیز عوامل داخلی و خارجی دارد. برای رفع این مشکل نیاز به پروگرام صریح، واضح و قاطع می باشد. این امر دشوار نیست؛ طوری که قبلا یادآور شدم، برای اینکه کشور را از چنگ فساد رهایی بخشیم، نیاز

 به تصمیم، برنامه واضح و قاطعیت در کار است؛ که هر کدام آن امور جداگانه دارد تا در تمام بخش های آن اقدام شود.

استخدام افراد پاک سرشت، بلند بردن ظرفیت، محاسبه درست با مفسدین و در نتیجه قضاوت، باید مکافات و مجازات داشته باشد. اگر خواست خدا بود، انشاالله که با این تلاش ها دامن فساد برچیده می شود.

مشکلات بیرونی زیاد است، شما به یک بخش آن اشاره نمودید؛ توطیه ها، دسیسه ها، همۀ اینها وجود دارد. متاسفانه ما در حالت ضعیف قرار داریم و به کشور ضعیف هر کس از بیرون نظر غرض آلود می داشته باشد. خداوند ما را زودتر به خود متکی بسازد، زمانی که به پای خود ایستاد شدیم، هیچکس نمی تواند ما را حقیر بداند. کشور ما تاریخ دارد و در تاریخ آن کارنامه های مملو از شهامت، متانت و غیرت نهفته است. باز تکرار میکنم که نیاز به برنامۀ صریح و واضح همراه با قاطعیت است.

امنيت

پرسش: خواننده های ما می خواهند بدانند که شما چگونه امنیت را در کشور تامین میکنید، برنامۀ تان چیست؟

پاسخ: یکبار دیگر می گویم که برای زدودن بی امنیتی و تامین امنیت، به برنامۀ صریح، واضح و قاطع نیاز است. بدبختانه تا کنون دوست و دشمن به صورت درست تعریف نشده اند و در بین خویش و بیگانه خط فاصل وجود ندارد. متاسفانه، معاشرت اجتماعی و زندگی ما طوری اس

ت که مخالف و موافق با هم یکجا زندگی دارند.

به طور مثال، بارها دیده شده است که یک تروریست، مخالف یا شخص ویرانکار در میدان وردک در کنار جاده ماین را جابجا می سازد؛ اما نان چاشت خود را در کوته سنگی کابل می خورد. در ولسوالی شینوار ننگرهار خرابکاری می کند؛ اما نان چاشت خود را در شهر جلال آباد می خورد. در این چنین حالت که مخالف و موافق با هم خلط باشد و خط فاصل وجود نداشته باشد و تعریف و شناخت درست از دوست و دشمن وجود نداشته باشد، بدون شک مسوولان امنیتی در چنان حالت با دشواری های زیاد مواجه می باشند.

ارگان های امنیتی ما، وظیفۀ بسیار سنگین را به دوش دارند. قربانی های زیادی داده اند و هر روز می دهند، از آنها متشکر هستیم. جنازه های سربازان پولیس، اردو و ارگان های کشفی، همه روزه به خانه های شان برده می شود، آباد باشند؛ اما مشکل بزرگ در اینجاست که نخست، موافق و مخالف درست تعریف نشده است و در گام بعدی بخاطر کوبیدن مخالفین و جلوگیری از فعالیت های آنان، برنامۀ روشن وجود ندارد و همچنان در تعامل با آنان قاطعیت نیست. اگر قاطعیت به میان آید، من یقین دارم که این ناامنی ها به زودترین فرصت مهار می شوند.

تطبیق احکام دین، شریعت و قانون بر مخالفین می تواند تا حد زیاد، حتی کاملاً جلو خرابکاری ها و بی امنیتی را بگیرد. اگر برای ما زمینه مساعد شد (در انتخابات پیروز شدم)، ما بر این باوریم که پروگرام واضح با جدیت و قاطعیت خاص و تطبیق قوانین موجودۀ جزایی بر مخالفین، می توا

ند دامن ناامنی ها را برچیند.

پرسش: شما یادآور شدید که دوست و دشمن تعریف نشده است، شما آنها را چگونه از هم تفکیک می کنيد؟

پاسخ: بسیار امر ساده است؛ ممکن فعلاً بخاطر دشمن هايی که داریم، بعضی موضوعات را با شما در میان گذاشته نتوانیم؛ تا آنان نتوانند برنامه های ما را کشف کنند و برای خنثی سازی آن برنامه ریزی کنند. ولى ما برنامه هايی را طرح کرده ایم که انشاالله تمام کسانی که در جامعه زندگی می کنند، خواهند توانست به راحتی دوست و دشمن این کشور را شناسایی کنند و بدانند که شخص وفادار به این کشور کیست و اشخاص فروخته شده و بیگانه کیست. در آن صورت انشاالله ساحۀ خرابکاری ها بسیار محدود و فشرده می شود و کسی با دست باز نخواهد توانست در برابر منافع کشور عمل کند.

پرسش: باور عموم برای تامین امنیت در کشور، مذاکرات صلح با طالبان و حزب اسلامی را مهم می داند؛ تعامل شما با آنان چگونه خواهد بود، با آنها مذاکرات صلح را تا چه زمان ادامه می دهید؟

پاسخ: یکی مذاکرات صلح و دیگرى نصیحت و رهنمايی کردن و متوجه ساختن است. اگر ما بخواهیم مشکل را با طالبان و سایر مخالفان مسلح دولت حل کنیم، باید آنها را به راه درست رهنمایی کنیم، به آنها نصیحت کنیم و آنان را به عواقب کارهای شان متوجه بسازیم و به آنها بگوییم که با دیکتۀ بیگانگان، کشور خود را تخریب نکنید! بیایید در کنار سایر هموطنان خود زندگی کنید؛ اگر مشکلی دارید، آنرا بسیار به شکل انسانی و درست آن، با مراجع دولتی مطرح کنید.

و دیگر مذاکرات صلح است. مذاکرات صلح ما با طالبان و سایر مخالفان مسلح دولت نیست. اگر موضوع صلح مطرح باشد،

صلح در میان جوانب اصلی این کشمکش (جنگ افغانستان) مطرح می شود. متاسفانه، طالب به حیث جهت اصلی این قضیه مطرح نیست و طالب نیز می داند که جهت اصلی این قضیه نیست.

متاسفانه از این هموطنان ما به شکل ابزاری استفاده می شود. جهت اصلی این کشمکش ها و مخالفت ها "کس دیگری" است که به سبب ملحوظات سیاسی و یا دیگر ملحوظات، نمی تواند خود را نمایان بسازد تا ما با آنها بنشینیم و بپرسیم که نزاع بر سر چیست!؟ بیایید موضوع را مطرح کنید تا روی آن بحث کنیم و به نتیجه برسیم. لذا صلح با اینها (طالبان) چطور شده می تواند؟!

 اگر کسی بر سر راه تان کسی را بگمارد تا شما را به سنگ بزند، شما با وی چگونه می توانید صلح کنید؟ صلح با کسی می شود که این فرد را گماشته است و سنگ را در اختیار او قرار داده است.

پرسش: پس جهت اصلی کیست و شما چطور می توانید بگویید طالبان آلۀ دست دیگران اند؟

پاسخ: اگر آلۀ دست دیگران نیستند، پس برنامه ریزی دقیق، وسایل و امکانات دقیق و ماین های ساخت جدید را از کجا به دست می آورند؟ آیا اینها در سیاه کوه  فابریکۀ تولید این ابزار را دارند و یا در سفیدکوه و یا جای دیگر دارند!؟

این موضوع روشن است؛ در حال حاضر تمام جهان گواه است که اینها از بیرون اکمال می شوند و برای شان امکانات مالی فراهم می شود. واضح است، بالاخره کسی خود را نمایان می سازد و می گوید که ما هستیم که با شما مشکل داریم؛ باز ما به آنها خواهيم گفت که بیایيد تا در مورد آن صحبت کنیم. اما تا جايی که من فکر میکنم، مشکل اساسی ما این است که ما ضعیف و ناتوان شدیم، بر ناتوانان هرکسی می تازد، خداوند توفیق بدهد که ما به خود متکی شویم؛ باز کسی نخواهد توانست ما را حقیر بشمارد.

پرسش: ممکن است در مورد این جهت، بگویید که این جهت کیست؟ 

پاسخ: به هر صورت، شما هم می دانید و من نیز می دانم. در حال حاضر مصلحت ایجاب نمی کند که ازش نام ببریم،

 بالاخره خودش خود را نمایان می سازد.

پرسش: اگر پیروز انتخابات شوید، با این جهت چه میکنید، مذاکره می کنید؟

پاسخ: بلی، معاملۀ ما مذاکره می باشد. صلح، یک وجیبه و مسوولیت دینی است و مردم ما که اکنون از سوی دیگران دیکته می شوند، انشاالله ما تلاش میکنیم آنها را قانع بسازیم که بخاطر تامین اهداف دیگران، از تخریب دست بکشند. اگر نمی شد با حرف قانع شوند، طوری ترتیبات میگیریم که آنان از کار شان دست بکشند.

پرسش: این ترتیبات چه خواهد بود؟

پاسخ: من باز هم حرف خود را تکرار میکنم که در حال حاضر، نمی توانم تمام موضوعات را افشا کنم.

پرسش: اگر هدف شما از جهت اصلی کشمکش افغانستان، پاکستان باشد؛ حکومت افغانستان نیز یکبار اعلام کرد که به عوض طالبان با پاکستان صحبت می کند و همواره پاکستان را به حمایت از آنان متهم ساخته است؛ اما این گفته ها و تلاش های افغانستان نتیجه اى نداشت، چرا به ناکامی انجامید، شما چیزی متفاوت تری انجام می دهید؟

پاسخ: نخست انتخاب زمان بسیار مهم است. اگر جهان می خواست صلح و امنیت در افغانستان تامین شود، زمان مناسب برای گفتگو با مخالفین و کسانی که آنانرا حمایت می کنند، پس از سقوط حکومت طالبان بود. اگر در آن زمان این موضوع مطرح می شد، در ظرف یک ماه امنیت تامین می شد. در آن زمان مخالفین شرط های امروز را نداشتند، در آن زمان به طور عادی آمادگی داشتند که در صورتی که کسی با آنها کاری نداشته باشد، در اینجا زندگی کنند.

 این موضوع به تاخیر انداخته شد، و زمانی مطرح شد که مخالفین مسلح دوباره جان گرفتند. در این زمان تبعاً آنها شرای

ط خود را دارند، به هر اندازه که قوت میگیرند، به همان ترتیب شرایط آنها سخت می شود و وضعیت تغيير میکند.

و حرف دوم اینکه تا زمانی که جهت های اصلی تشخیص نشوند و موضوع کشمکش که بخاطر آن جنگ جریان دارد، مشخص نشود و بر سر میز گذاشته نشود، جنگ جریان خواهد داشت از تلاش ها و مذاکرات صلح نتیجۀ مطلوب به دست نمی آید. تاکید من نیز بر همین است؛ تا زمانی که جهت های اصلی کشمکش واضح نشود و موضوعى که باعث نزاع گردیده مشخص نشود و در مورد آن مذاکره صورت نگیرد، ما نمی توانیم به نتیجۀ مطلوب برسیم.

پرسش: شما از موضوع کشمکش آگاه هستید؟

پاسخ: من فرزند این سرزمین هستم، تا زمانی که خداوند به من توان داده است، می دانم که مرض در کجاست و چطور تداوی شود.

تجهيز نیروهای امنیتی

پرسش: در تامین امنیت کشور، تقویت ارگان های امنیتی رول عمده دارند؛ پس شما به خاطر تجهیز و تقویت این نیروها چه برنامه دارید؟ چون در ١٢ سال گذشته، ارتش افغانستان به جنگ افزارهای سنگین مجهز نشدند، نیروی هوایی ایجاد نشد، شما این نیاز ها را چگونه برآورده می سازید، توجه تان به این بخش تا چه حد است؟

پاسخ: نخست باید بگویم که ارگان های امنیتی، برای دفاع از کشور و تامین امنیت، از هیچ تلاش ممکن دریغ ن

ورزیده اند، زنده باشند؛ به ایشان شادباش می گویم. خداوند توفیق بیشتر کار در این عرصه را برای شان بدهد.

قبل از اینکه در مورد تانک ها، توپ و هواپیماها و تجهیزات سنگین عسکری صحبت کنیم، اردوی ما قبل از همه چیز نیاز به پشتیبانی ملت تحت شعار اتحاد ملی دارد.

برای نیروهای امنیتی ما قوت بزرگ این است که مردم با یکصدا از آنان پشتیبانی کنند؛ این امر مورال آنها را قویتر می سازد. و حرف دوم اینکه، نیروهای امنیتی ما، باید از سوی مردم تشویق شوند. از خودگذری و جانفشانی آنان تقدیر شود و آنان نیز احساس کنند که مصروف وظیفۀ مقدس هستند و در دفاع از دین، ملت و کشور قرار دارند.

در قسمت بعدی به نظر من نیاز است برای تقویت آنها از منابع داخلی خود استفاده کنیم، از منابع زیرزمینی خود استفاده کنیم و از این طریق نیروهای خود را متکی به خود بسازیم؛ بخاطری که کمک های دیگران برای همیشه ادامه نخواهد داشت.

در حال حاضر جهان با ما کمک می کند، تا کنون کرده اند و ممکن در آینده هم کمک بکنند؛ اما به دنبال روزی هستیم که کشور خود را از نیاز به دیگران برهانیم و با امکانات خود، اردوی خود را به پا ایستاد کنیم. و دیگر اینکه اگر ما میخواهیم نیروهای امنیتی ما واقعاً طوری که هست بیشتر ملی شود، باید نظام مکلفیت عسکری را بار دیگر آغاز کنیم؛ به این ترتیب تمام ملت به یک ارتش تبدیل می شود.

تمام جوانان کشور برای دو، دو سال آموزش می بینند؛ مانند نظام سابق شاهی که در زمان ضرورت از آنها استفاده می شد. به این ترتیب ما به مرحله اى می رسیم که تمام ملت برای تامین امنیت و دفاع کشور، آماده خواهند بود. حرف های زیادی است که چطور بتوانیم اردوی خود را به پای خود ایستاد کنیم.

پرسش: با در نظرداشت حالت جنگی در افغانستان، در حال حاضر در مورد باقی ماندن نیروهای خارجی صحبت ها در جریان است؛ بعضی ها آنرا نیاز افغانستان می دانند و از سوی دیگر مخالفین با استفاده از موجودیت این نیروها، مبارزۀ خود را توجیه می کنند؛ از نظر شما به باقی ماندن این نیروها نیاز است؟

پاسخ: در این مورد، به شما پاسخ کوتاه می دهم به تفصیل نمی روم. من یک فرد این ملت هستم، شما نیز یک فرد این ملت هستید. نمایندگان مردم که در زیر خیمه لویه جرگه گردهم آمده بودند، تصمیم اتخاذ نموده اند، مشورۀ خود را داده اند، نیاز ها را سنجیده اند. آنها به نمایندگی از مردم تصمیم گرفتند و مشوره دادند، پس، نیاز نیست بار دیگر در مورد آن صحبت شود.

فساد اداري

پرسش: چندی قبل، در یک سروی جهانی، افغانستان در جمع سه کشور فاسد جهان قرار گرفته، پالیسی ضد فساد شما چیست، فساد اداری را چگونه محو میکنید؟

پاسخ: محو کردن فساد اداری نیز نیاز به برنامۀ روشن و خاص دارد. نخست باید عوامل آن تشخیص شود که کدام عوامل، زمینه ساز فساد اداری شده است! باید ریشه کن شوند. این برنامۀ وقایوی می باشد که چگونه عوامل آن تثبیت و محو شود تا در آینده از آن جلوگیری شود.

موضوع دیگر فساد و اشخاص مفسد موجوده می باشند که با آنها محاسبۀ دقیق در کار است. مکافات، مجازات و پرس و پال نیاز است که آنرا از کجا به دست آورده اند؟ در این مورد سخن مشهور حضرت عمر (رض) وجود دارد که از والی ها و کارمندان حکومت می پرسید اموال را از کجا به دست آورده اند؟ این موضوع یک فرمول است. اساس و بنیاد مبارزه با فساد، از همینجا آغاز می شود.

 اگر ما در این موضوع به صورت صادقانه عمل کنیم و بپرسیم که از کجا به دست آوردی؟ در آن صورت است که جلو فساد گرفته می شود. و ضعف ظرفیت ها، کم تجربگی و استخدام اشخاص کم تجربه و کثیف، یکسلسله عوامل دیگر فساد است. اگر این عوامل نیز محو شوند، اشخاص پاک سرشت و خدمتگار استخدام شوند و در کنار آن، محاسبۀ دقیق و کنترول وجود داشته باشد، انشاالله که جلو فساد گرفته می شود و باز مبارزه با فساد در نزد ما ریشۀ دینی نیز دارد.

پرسش: جناب استاد، در همین مسئه مکث میکنیم، صحبت از فساد در ارگان های عدلی و قضایی می شود؛ گزارش هايی وجود دارد که مردم برای حل و فصل قضایای شان به محاکم طالبان مراجعه می کنند؛ شما این ارگان را چطور تصفیه می کنید؟

استاد سياف

پاسخ: ارگان های عدلی و قضایی نیز یک بخش از این جامعه هستند. در این شکی نیست که این مرض (فساد) در ارگان های مختلف وجود دارد؛ اما همین ارگان ها می توانند در مبارزه با آن، رول عمده بازی کنند. اگر آنها با اراده راسخ و قاطعیت در این بخش عمل کنند، بنیاد مبارزه با فساد در نتیجۀ تلاش های آنان تشکیل می شود. خداوند به آنها توفیق بدهد که با قاطعیت تمام در برابر افراد مفسد عمل کنند تا دامن فساد برچیده شود.

کسی که در هیئت رهبری قرار دارد، شخص عالم و دانشمند و دانا است. تغییرات بهتر به میان آورده و برنامه های خوبی را روی دست گرفته است. خداوند به وی توفیق بدهد که این برنامه ها را عملی کند و اصلاحات را تا آخرین واحدهای اداری که مربوط آنان است گسترش بدهند. اگر آنها توانستند این کار را انجام بدهند، بدان که گراف فساد اداری در سایر ادارات نیز پایین می آید.

پرسش: موضوع دیگر معافیت از قانون است، شکایت هايى وجود دارد که قانون، بجز افراد ضعیف، بر زورمندان تطبیق نمی شود؛ رهبر کشور مسوولیت دارد که قانون را بر همه یکسان تطبیق کند. شما در این بخش چه میکند؟

پاسخ: در این مورد ما عزم راسخ داریم. تطبیق قانون نزد من به این معنی است که قبل از اشخاص ناتوان، بر زورمندان تطبیق شود. حضرت ابوبکر صدیق (رض) به شکل خط مشى به مردم گفته بود که توانای شما نزد من ضعیف است تا حق دیگران را از وی بستانم و ضعیف شما نزد من تواناست تا حق وی را از دیگران بستانم، این راهکار ما نیز خواهد بود... در حال حاضر مسئله زورگویی بسیار کاهش یافته است. اینکه بر زورمندان قانون تطبیق نمی شود، وجود دارد. حالت و شرایط به حدی نرسیده است که قانون بر همه یکسان تطبیق شده بتواند؛ اما کار در جریان است. امیدوار هستیم که اگر به ما زمینه مساعد شود، نخست آنرا بر خود عملی کنیم و بعداً بر دیگران.

پرسش: جناب استاد، ساختار حکومت نیز تا حدی به این مسئله مربوط می شود، ساختار حکومت شما چگونه خواهد بود، چون در مورد حکومت فعلی گفته می شود معیار قومی در آن بیشتر در نظر گرفته شده؛ معیار شما چیست؟

پاسخ: من طرفدار تقسیم نیستم؛ اما طرفدار مشارکت ملی می باشم. تفاوت در میان این دو این است که در مشارکت ملی، تمام اقوام و ملیت هايی که در اینجا زندگی می کنند، طوری در نظام شریک می شوند که ظرفیت زیر پا نشود. کفایت و اهلیت زیر پا نشود؛ یعنی ما در نظام مشارکت ملی می خواهیم؛ اما در کنار آن خواهان رعایت کفایت، اهلیت و ظرفیت نیز هستیم.

پیشرفت اقتصادي

پرسش :فغانستان بخاطرى کهدر بخش خودکفایی در برابر ديگران موقف قوى داشته باشد، نیاز به اقتصاد قوى دارد؛ شما براى رشد اقتصاد و خودکفا شدن، چه کارهايى را انجام خواهيد داد؟

پاسخ: در قدم اول، براى انکشاف اقتصادى به امنيت نياز است. اگر صلح نباشد، هيچ کارى به پيش برده نمى شود. اگر امنيت نباشد، دهقان زمين خود را کشت کرده نمى تواند، انجنير سرک و بند ساخته نمى تواند. در قدم بعدى، براى انکشاف اقتصادى بايد گليم فساد ادارى برچیده شود.

 درصورتى که فساد ادارى و مالى وجود داشته باشد، جلو انکشاف و رشد اقتصادى را ميگيرد. همين ناامنى و فساد، باعث شده است که سرمايه از کشور فرار کند؛ اکثر سرمايه داران، سرمايۀ خود را از کشور بيرون کرده و يا هم پنهان کرده اند و ازسرمايۀ خود هراس دارند. اگر زمينه براى شان مساعد شود و اين پول، دوباره به کار انداخته شود، نقش مهم در انکشاف اقتصاد ميداشته باشد.

حتى سرمايه گذاران خارجى نيز تشويق خواهند شد که بيايند و در افغانستان سرمايه گذارى کنند. علاوه بر آن، از منابع طبيعى ما استفاده نشده است؛ اگر بتوانيم از اين منابع به شکل مناسب استفاده کنيم، از آب هاى فراوانى که به خارج در جريان است، استفاده نماييم و در بخش زراعت از زمينهاى وسيع کار بگيريم؛ انشاء الله که کشور به زودى به پا ايستاد خواهد شد؛ اما امنيت از همه بيشتر شرط اساسى آن است.

تعليم و تحصيل

پرسش: به باور اکثر مردم، بيسوادى در افغانستان سبب گرديده که شمارى از جوانان، به تعهدات ميانتهى فريب بخورند و دست به تخريب کشور خود بزنند؛ شما به طور مشخص در عرصۀ تعليم چه مى کنيد و چه برنامه داريد؟

پاسخ: شکى نيست که در بخش تعليم، کارهاى زيادى صورت گرفته است. پس از آن که مکاتب تخريب شده بود، چوکات تعليم و تربيه از بین رفته بود و بعد از طالبان از صفر آغاز شد و روى آن کار زياد انجام پذيرفت. از لحاظ کميت در عرصۀ معارف کار زيادى صورت گرفته، باوجودى که تهديدات وجود دارد و معلم، مدير و شاگردان کشته ميشوند، ميليون ها طفل به مکتب ميروند؛ اما از لحاظ کيفيت به کار بيشتر نياز است که معارف و موسسات تحصيلى به پاى خود ايستاد شوند.

البته اين يک کمبود طبيعى است، به علت اهمال نيست، به وقت و زمان بيشتر نياز است که ما کدرها و ظرفيتهايى در اين عرصه ها داشته باشيم و معارف و موسسات تحصيلى را از حيث کيفيت، خودکفا نماييم.

منابع مالى

پرسش: فراهم آورى تسهيلات مالى براى پياده نمودن برنامه هاى حکومت مهم است، افغانستان بيشتر متکى بر کمکهاى خارجى است؛ اگر اين کمکها قطع شود، امکانات مالى را چگونه تامين ميکنيد؟

پاسخ: براى خودکفايى بايد از همين اکنون کار نمود. خودکفايى از دو مدرک به وجود آمده مى تواند؛ يکى اينکه منابع و ذخاير طبيعى و ثروت ها را چگونه به کار اندازيم؛ دوم اينکه مصارف اضافى و بيجا را متوقف بسازيم و جلو فساد و حيف و ميل را بگيريم. اگر ما از اين دو جهت کار بگيريم، انشاءالله که  با اينقدر مشکل کُشنده مواجه نخواهيم شد.

آزادى بيان و حقوق زنان

پرسش: حکومت، آزادى بيان و حقوق زنان را از دستاوردهاى خود در ١٢ سال گذشته ميداند؛ شما حقوق زنان را چگونه مصوون نگهميداريد؟ شما آزادى بيان را همينگونه که هست حفظ مى کنيد و يا اصول ديگرى براى آن وضع مينماييد؟

پاسخ: طورى که ديدن، شنيدن و گشتن، حقوق طبيعى انسان است، همينگونه  بيان نیز حق طبيعى انسان شمرده ميشود؛ اما دين اسلام براى اين حقوق و استفادۀ درست و تنظيم آن، اصول و اساسات خاصى دارد و حتى ساير جوامع نيز در قوانين خود براى آن، اصول، ضوابط و اساسات دارند.

به گونۀ مثال، انسان گوش دارد و شنيدن حق طبيعى اش است؛ اما نمی تواند اسرار ديگران را بشنود، اين را دين منع نموده است. به همين شکل، انسان گشته مى تواند؛ اما به مناطق ممنوعه رفته نمى تواند. زبان هم اينگونه است، من و تو حق را گفته ميتوانيم، بلکه واجب است که حق را بيان کنيم؛ اما اسرار يک شخص را فاش کرده نمى توانيم، غيبت کسى را کرده نمى توانيم؛ اينها را دين حرام ساخته است.

 به طور عموم ميتوانم بگويم که آزادى بيان در دين محفوظ است. کسى که از حق ساکت است، پيامير صلى الله عليه و سلم وى را شيطان گُنگ خوانده است و کسى که برخلاف سلطان ظالم و جابر سخن حق را بگويد، به آن جهاد بزرگ گفته شده است؛ اما در کنار آن، بايد آزادى بيان در يک چوکات باشد.

پرسش: حالت فعلی را چگونه ارزیابی میکنید؟

پاسخ: در این شکی نیست که در حال حاضر، برای ازادی بیان چارچوب گسترده وضع شده است. هرکس می تواند هرچه خواسته باشد بگوید؛ اما یکتعداد گفته ها قابل کنترول است. سخن هايی که خلاف منافع کشور و به نفع دیگران می باشد و کشور را به طرف ناامنی سوق می دهد و سخن هايی که مطابق آداب اسلامی نیست و بیان سایر افراد را خدشه دار می سازد و آزادی آنها را زیر پا می کند، باید کنترول شود.

حق زنان ثابت است، آنقدر حقى که انسان به زن قايل شده، در نظام هاى ديگر وجود ندارد؛ اما تفاوت آن اين است که اسلام حق زن را همراه با عفت، عزت و آبرومندى تثبيت نموده است. براى زن حق کار، تعليم و تحصيل داده است.

اسلام به زنان حقوق زياد داده است؛ اما متاسفانه که آنها از آن به شکل کامل بهره مند نشده اند، گاهى برخى عادات و تقاليد بر اين حقوق تجاوز ميکند؛ گاهى بعضى افراد نادان و متکبر و گاهى هم برخى عوامل ديگر بر آن تجاوز ميکند. زن موجود محترم و تهداب اساسى اين جامعه است. در صورتی که زمینۀ خدمت مساعد شود در راه احيا، دادن و حفاظت حقوق زن گام هاى والايى خواهیم برداشت.

پرسش: کسى که حقوق زنان را زیر پا کند، اقدام قاطع شما در مورد چه خواهد بود؟

پاسخ: يک مثال براى تان بگويم: چندى قبل لب و بينى يک زن در هرات توسط شوهرش بريده شد. دولت بايد عامل آنرا دستگير کند و حُکم صريح قرآن است که بينى شوهر بايد بريده شود. اين گفتۀ يک عالم و مجتهد نيست؛ اين نص صريح قرآن است. اگر کسى گوش کسى را مى بُرد، گوشش بايد بريده شود و به همينگونه چشم، بينى، دندان و ديگر اعضا.

اگر اين احکام و قانون تطبيق شود، هيچ مجالى براى متجاوز نخواهد بود که بارديگر چنين قدمى برداشته شود. کسى ديگر اگر اين مجازات را ببيند، جرئت نخواهد کرد که در برابر زنان چنين گامی بر دارد.

عدالت انتقالى

پرسش: استاد، موقف تان در مورد پياده نمودن عدالت انتقالى چيست؛ شما عدالت انتقالى را پياده خواهيد کرد؟ و ديگر اينکه مصوبۀ صلح و عفو سال ١٣٨٥ ولسى جرگه را که بر اساس آن، افراد دخيل در جنگهاى داخلى، تحت تعقيب عدلى قرار نمیگيرند، حفظ مى دارید يا آنرا لغو مى نماييد؟

پاسخ: اينجا دو موضوع وجود دارد. آنچه را که ولسى جرگه تصويب نموده، کسى حق ندارد که در آن به سليقۀ شخصى خود تصرف نمايد و آنرا تغيير بدهد. و ديگر اينکه ما به شدت طرفدار تطبيق عدالت هستيم، اما عدالت نمى تواند بر بنياد اتهام تامين شود. عدالت ايجاب ميکند که از ابتدا بررسى بيطرفانه و عادلانه صورت بگيرد، عدالت بايد از همانجا مطرح باشد. جهت هاى بيطرف بايد تحقیق کنند، با اطراف دخیل در جنگ هيچ رابطۀ حزبى، قومى، سياسى و گروپى نداشته باشند؛ چرا که بعد از آن، حُکم قاضى براساس همين بررسى ها صادر ميشود.

اين تحقیق باید از ابتدا ترتيب و تنظيم شود و از آن گزارش تهيه گردد، ادعا مرتب شود، بعد از آن قاضى مى تواند که بر اساس آن قضاوت عادلانه نمايد. اگر از اوايل بررسى بيطرفانه نباشد، قاضى نمى تواند عدالت را تامين کند. ما طرفدار تامين عدالت هستيم؛ اما از ابتدا و از آغاز چگونگى ايجاد کشمکش، که جنگ از کجا پديد آمد و عوامل آن چه بود؟ آنرا کى پديد آورد؟ کى آنرا دوام داد؟

از همانجا بررسى بيطرفانه آغاز شود، بعداً گفته مى توانيم که حالا می تواند عدالت انتقالى بر بنياد نهادهای عدالتى تامين شود. در غیر آن اگر بر تحقيق مشکوک باشيد، بر تهيۀ گزارش و تنظيم نمودن دوسيه شک داشته باشيد، چگونه می شود عدالت بر بنياد شک تامين شود. 

پرسش: شما براى اين بررسى بيطرفانه و عادلانه اقدام خواهید کرد؟

پاسخ: مکلفيت هر دولت است که قضايا را به شکل عادلانه بررسى نموده و عدالت را تامين کند. من اخيراً در سيمينارى گفتم که اگر ما را از روى گزارش ها مطالعه کنيد و بشناسيد، شايد از من تصور چهرۀ زشت را داشته باشيد؛ اگر با کسى از نزديک زندگى کنيد، از نزديک وى را بشناسيد، فکر، عمل و نظر او را بشناسيد، باز قضاوت تان بسيار تغيير خواهد کرد. ما به طور مختصر، کاملاً طرفدار عدالت هستيم؛ اما عدالت استوار بر قضاوت عادلانه.

سياست خارجى

سوال: با کشورهاى همسايه چگونه روابط می خواهید؛ به گونۀ مثال امريکا در سطح بین المللی دوست استراتيژيک افغانستان است؛ اما ايران همسايۀ آن است. تعادل بين اين دو کشور را چگونه حفظ مى کنيد و سياست خارجى شما روى کدام اصول استوار خواهد بود؟

پاسخ: مناسبات ما با امريکا بر اساس منافع و مصالح کشور خواهد بود، با همسايگان نيز همينگونه. با همسايگان روابط دوستانه ميخواهيم؛ اما بر بنياد رعايت حقوق و احترام متقابل. ميخواهيم با کشورهاى اسلامى و تمام ممالک جهان روابط نيک داشته باشيم؛ اما هميشه دو اصل در مورد اين مناسبات مطرح مى باشد. يکى منافع و مصالح کشور؛ و دوم رعايت مساويانه و عادلانۀ حقوق متقابل، که ما اين دو اصل  را در نظر خواهيم داشت.