نوشته هادی یاسمنی

  • "هر تیمی برنده‌ در انتخابات آیندۀ ریاست جمهوری که تیم حکومت موجود و مجاهدین را نادیده بگیرد، آنها (مجاهدین) سلاح گرفته و به کوه ها بالا می شوند." (فرازی از سخنان مرحوم قسیم فهیم در کنفرانس والیان)
  • "هیچ افغان از افغان دیگر کمتر نیست، هیچ افغان از افغان دیگر برتر نیست." (شعار انتخاباتی داکتر اشرف غنی احمد زی)

اساس ایجاد لوازم دموکراسی در افغانستان طی سالیان اخیر، حائز اهمیت فراوان است؛ بویژه در امروز که برای اولین بار در تاریخ افغانستان، جابه جایی قدرت اداره مملکت، بوسیله انتخابات و با نظر و اراده مردم (هرچند با نواقص بسیار) انجام می شود. این مردم سالاری نوپا در افغانستان را می توان به تولد یک نوزاد تشبیه کرد.
 تردیدی وجود ندارد که اصل این تولد، مبارک است؛ اما مهم تر از آن چگونگی رشد این فرزند و شرایط اثرگذار بر آن است. در صورت فاسد شدن آن فرزند در بزرگسالی  و قطع امید از اصلاح آن، مسلماً آرزوها به آن سمتى خواهد رفت که کاش رشد فرزند به نحو دیگر بود و یا در نگاه ناامیدانه تر،اساساً فرزندی در کار نبود!
 دموکراسی تازه نفس گرفتۀ افغانستان نیز چنان وضعیتی دارد. اصل ایجاد آن، فرصت طلایی را برای افغانستان رنجور از زخم های کهنه و نو فراهم کرده؛ اما اگر ملت و نخبگان افغان توجهی در هدایت صحیح آن به راه حق و صواب نداشته باشند، مسلما در آینده، فجایعی گریبانگیر ملت و مملکت بویژه نسل آینده که دخالتی در امور امروز ندارند، خواهد شد که رهایی از آن، تنها به آرزوهایی دور می نماید.
خطرات زیادی، افغانستان دموکرات جوان را تهدید می کند؛ اما یکی از دهشتناک ترین آن ها را می توان با اندکی تامل در جمله منقول اول نگارش که از مرحوم فهیم آمد، دریافت. خطری که گریبان برخی کشورهای توسعه نیافتۀ دیگر را که چانس بهره گیری از مزایای دموکراسی را داشتند، چنان گرفته است که برای نسل فعلی و نسل های آینده، رهایی از آن رویای دست نیافتنی است.  بویژه آنجا که فاکتور ایدئولوژی و مذهب نیز تاثیرگذار باشد که مصیبت را عظیم تر می نماید. خطری که افغانستان نیز به صورت جدی با آن روبه روست و آن چیزی نیست به جز تهدید اقتدارگرایی و انحصارطلبی داخلی!
امروز قوی ترین جنبه این خطر در افغانستان، متاسفانه از جانب گروهى موسوم به مجاهدین است. آنجا که به زبان ساده به دلیل آنچه جهاد در گذشته می دانند، خود را محق به داشتن حق عظیم در قدرت و ثروت بعد از آن می پندارند و حتی اگر اکثریت ملت نیز آنان را انتخاب نکنند، تهدید به سلاح و جنگ می شوند! حقی که مقارن با سوء استفاده های عظیم و لایدرک  مالی و سیاسی در نظام جدید به افغانستان بعد از طالبان شده است، که شرح ابعاد وسیع دردآور آن، از توان این قلم خارج است؛ بویژه در زمانی که بخش بزرگ ملت افغانستان در داخل و خارج، به دلیل کمبود منابع مالی در کشور با مشکلات کمرشکن بی شمار دست به گریبان است.
این رسوایی ها و فسادها در شبکه مجاهدین، تردید بزرگ در نیت آنان در زمان جهاد ایجاد و آدمی را به قرائنی سوال برانگیز در تایید این تردید هدایت می کند. فی المثل آنجا که گروه های متعدد مجاهد، بر سر هم تیر و خمپاره می ریختند و در یک آن، همگی علی الدوام ادعای کسب رضای خالق واحد و حب وطن داشتند! و اگر این تناقض را هم نادیده بگیریم و فرض را بر صحت نیت آن بزرگواران بدانیم، چه ارتباطی است با تصاحب مناصب تخصصی حکومتی به صرف مجاهد بودن؟! مگر نه آنکه پاداش جهاد نزد خداست و نیاز کسب منصب، تخصص و شایستگی افراد؟!
اکنون که در آستانه نهایی شدن اولین انتقال قدرت در افغانستان با رای و نظر مردم هستیم، بر همگان فرض است که در انتخاب خود دفع این انحراف بزرگ را که در حال نهادینه شدن در حاکمیت افغانستان است، مدنظر داشته باشند که امروز دایرۀ انتخاب به گونه ای است که چانس دفع این خطر وجود دارد.
بدیهی است در صورت تثبیت اقتدارگرایی و بالاتر از آن انحصارطلبی داخلی در طی سالیان آتی، نسل فعلی و فرزندانش در آینده نمی تواند امیدی به دفع آن داشته باشد؛ مگر با ریخته شدن خون و تلف شدن جان هزاران هزار نفس شریف که در راه حفظ و استمرار انحصار طلبی داخلی بر اساس روابط نسبی و سببی با یک شبکه:"سرها بریده بینی، بی جرم وبی جنایت!" و اکثر ملت هر چقدر هم که شایستگی و توانایی داشته باشند، راهی به جز زیر ماندن و ریز بودن تحت لوای شبکۀ انحصار طلب را نخواهند داشت و این فساد اکبر، از آن دسته است که خود فساد زاست و هر روز بر ابعاد عظیمش افزوده خواهد شد.
قریب به اتفاق نامزدهای محترم که چانس پیروزی در انتخابات جاری را داشتند، نه تنها دافع این خطر نبودند که بعضاً خود از همان شبکه خواستار انحصار، بوده و هستند. داکتر زلمی رسول که در صورت پیروزی راه و مرام دولت فعلی را در پی داشت که در زمامداری آن دولت این خطر و تهدید در حال نهادینه شدن  و رشد قارچ گونه بود. داکتر صاحب عبدالله عبدالله نیز خود از سران مجاهدین بوده و در صورت پیروزی، دیگر نیاز به توضیح نخواهد بود که چه بر سر افغانستان وخطر تهدید کنندۀ آن خواهد آمد. به کلام دیگر پیروزی آن بزرگوار، بزرگترین مدد برای دهشتناکترین خطر و فاجعه غیرقابل برگشت برای آینده افغانستان عزیز است.
تنها می ماند یک نامزد و آن اشرف غنی احمد زی است که نه تنها رابطۀ خوشایند با شبکه مجاهدین نداشته که شناخت اطرافیان منتخب او نیز موید این عدم رابطه است که در راس آنان، معاون اول وی جنرال عبدالرشید دوستم قرار دارد.
 داکتر اشرف غنی احمد زی شعار انتخاباتی خود را که نشان مرام آتی اوست، به شایستگی متناسب با مقابله با خطر مذکور تعیین کرده؛ آنجا که در دومین جمله این نگارش نیز آمد. مسلماً نفع انتخاب تیم تحول و تداوم بیش از آنکه متوجه حال افغانستان باشد، دستگیر آیندۀ این مملکت خواهد بود. آینده ای که در معرض خطرات ریز و درشت فراوان است که در راس آن همانطور که آمد، انحصارطلبی و اقتدارگرایی یک شبکه در یک نظام است و امید به دفع وابستگی خارجی به مراتب روشنتر از رفع استبداد داخلی است.
به امید انتخابی که تاریخ افغانستان از آن به نیکی یاد کند.
قابل ذکر است که اين نوشته نظر خود نويسنده مى باشد و اداره د قبال آن مسووليت ندارد.