نويسنده: غلام حسن گران

باظهور دولت ها؛ جنگ ها ازعهد باستان تا کنون همانگونه که "کارل فون کلازویتز" تیوریسن شهیر جهان درقرن نوزدهم به تعریف مشهور جنگ پرداخت؛ مسلماً به مثابۀ ابزارنهایی سیاست - دیپلماسی به کاررفته است. در پشت اغلب جنگ های بزرگ به ویژه جنگ هايی که گسترۀ آن ها از مرزهای ملی به کشورها وقاره ها کشانده شده؛ نظریه پردازی های  پیشبینانۀ سیاسی پیرامون درگیری وتوجیه جنگ ها به صورت کلاسیک و معاصر آن ارایه گردیده است. به همین گونه برخی جنگ های قرن بیستم درقالب ایدیالوژی هايی چون کاپیتالیسم، کمونیسم وفاشیسم به اشکال گوناگون در نظریات نظریه پردازان قرن گذشته تبارز نموده بود.

درشامگاهی پایان جنگ سرد ادوارد شواردنازی وزیر امورخارجۀ اتحادشوروی سابق، ازیک نظم جهانی آرمانی چون [آرمان شهر جهانی]سخن راند؛ رئیس جمهور بوش پدر،  تعبیر خوشبینانۀ دیگری را از نظم نوین جهانی ارایه نمود که مبتنی برزیست باهمی دونظام متفاوت فکری درزیریک سقف بود، ولی دیری نگذشت که اردوگاه کمونیسم  بااقمار و با پیمان نظامی آن ازهم پاشید، وبه قول معروف رونالد ریگان «امپراطوری شیطان» وتهدیداتش دیگر ازبساط زمین چیده شد ونظم نوین نیز درقاموس سیاسی به نام «نظریۀ توطیه»معروف گردید .

پس از فروپاشی اتحادشوروی سابق، این بار نظریه پردازان معروف برای رویارویی های قرن بیست ویکم، اندیشه ها ونظریه های نوین وگوناگون را درسالهای پسین قرن گذشته ارایه نمودند که تاکنون، کانون داغ بحث ها درمحافل سیاسی، نظامی واکادمیک گیتی می باشد. دررأس ایشان سه نظریه پرداز شهیر؛ ژبیلوبرژنسکی مشاور امنیت ملی رئیس جمهور کارتر، سامویل هانتینگتون، فرانسیس فوکویاما  ودراین اواخر الکساندر دوگین قرار دارد.

برژنسکی درکتاب معروف «عنان گسیخته »خود، ضمن ترکیز بالای خصلت نظام های توتالیتاریانیسم «تمامیت خواه» قرن بیستم که عمدتاً محورهای تقابل مسلحانه درمقاطع مختلف قرن گذشته  بود؛ قرن بیستم را باسه ویژه گی: قرن کشتارهای جمعی، قرن باورهای فوق اسطوره اى، وقرن آرما ن شهر «یوتوپیای » تحمیلی وانمود ساخته، سپس درتشریح تفصیلی ویژه گی های متذکره پرداخته و معتقد است که دستاوردهای علمی قرن بیستم، زندگی انسان را متحول ساخت؛ اما سطح پیشرفت ها با سطح رشد انسان دربُعد اخلاقی همراهی نداشت وشدت خشونت درهیچ دورۀ تاریخ، به اندازۀ قرن بیستم نبود. او با تحلیل گرفتن تحولات جهان درآستانه قرن بیست ویکم مانند نظریه پردازان اسلاف خود، مقدم برهمه به خلای جیوپولیتیکی ایروایشیا «هارت لندHeart Land » یا حفرۀ آسیایی که قرار است درقرن بیست ویکم یک بار دیگر، محل رویارویی رقابت های نظامی خواهد شد، اشاره نموده است؛ به عبارت دیگر، درست محلى که امروزها پس ازنقاهت روسیۀ پوتین از استقامت موقعیت جیوپولیتک اوکراین درتوجه قرار گرفته است.

 به نظربرژنسکی فروپاشی اتحادشوروی سابق بنابر دلایل معین در«هارت لند ایروایشیا» به حیث یک امپراطوری سه صد ساله درسالهای اخیر، محورهای نوینی را دررقابت های جیواستراتیژیک جهان تعيین خواهد نمود که پیامدهای آن صلح آمیز نخواهد بود؛ ایران، پاکستان وترکیه به مثابۀ بازیگرهای منطقوی مصروف پرکردن خلأهای بوجود آمده بوده وعربستان سعودی بااستفاده ازامکانات مالی خویش درصدد آن است که این عملیات را بسوی شمال به پیش براند؛ چین بارشد فزایندۀ اقتصادی خود به کشورهای فقیر یک الگو بوده و ازنظر استراتیژیک سلطۀ «امریکا، جاپان، اروپا» را تهدید می کند. برژنسکی ازپیچیدگی نقشۀ جدید جهان سخن رانده وشش منظومۀ جدید «جیوپولیتیک – استراتیژیک» قدرت را به مثابۀ کانون درگیری های قرن بیست ویکم ارایه وبه تفصیل اوصاف وخصایل سیاسی، اقتصادی، نظامی –هر منظومه را به ترتیب ذیل درقرن بیست ویکم پیش بینی می نماید:

منظومۀ آمریکالی شمالی، منظومۀ اروپا، منظومۀ آسیای شرقی، منظومۀ آسیای جنوبی، منظومۀ هلال بی موازنۀ کشورهای مسلمان، منظومۀ ایروایشیا. پیش بینی های او دردهۀ نود قرن گذشته بود؛ اما مصداق بسیار دقیق شرایط کنونی جهانی است.

هانیتینگتون« استاد پوهنتون هارورد وهمکار نهاد راند» به پرداختن نظریۀ فیلسوفانۀ تصادم یا رویارویی تصادم تمدن ها راه خودرا در سیاست ها ومباحث قرن بیست ویکم، به گونۀ گسترده باز نموده است که مستلزم بحث بسیار مفصل ومبسوط می باشد . مطابق این نظریه هویت تمدنی درآینده به گونۀ فزاینده اى مورد اهمیت است وجهان نودرنتیجۀ کنش و واکنش تمدن های بزرگ شکل خواهد گرفت؛ پس از جنگ سرد، هویت تمدنی وفرهنگی مردم، منبع بنیادی منازعات خواهد بود. هانتینگتون این تمدن ها را به هشت تمدن: غربی، کنفوسیوس، جاپانی، اسلامی، هندو، سلاو، ارتدوکس، آمریکای لاتین وقسماً تمدن افریقایی منقسم می سازد. رویارویی این تمدن ها در گسترۀ خطوط گُسل رخ خواهد داد.

هانتینگتون بابکارگیری اصطلاح جیولوژیکی «خطوط گُسل» از رخدادهای تاریخی  مسلحانه در امتداد این خطوط حرف میراند که پیش بینی نظریات او دراین برهه قرن بیست ویکم با ظهور گروه های اسلامی، قسماً به گونۀ دقیق جامعه عمل پوشیده است . اما جان مطلب این است که مطابق نظریه  هانتینگتون، پیدایش گروه هايی چون القاعده، طالبان، بوکوحرام، الشباب و اخیراً داعش وهمین گونه گروه های بی شمار داخل پاکستان؛ زادۀ طبعیت، فعل وانفعال وپیش زمینه های تاریخی، سیاسی واجتماعی کشورهای شان می باشد و یا اینکه گروه های آفریده شدۀ مذکور؛ به مثابۀ ابزارمصرفی؛ اهداف استراتیژیک قدرت های دیگر را تحت  رویکردى که هانیتینگتون درقالب یک دکتورین ازقبل تهیه شده ارایه نموده ، با تداعی کارروایی های «لارنس عربی»دنبال می نمایند.

فرانسیس فوکویاما«استاد  پوهنتون جان هاپکینز واستاد کنونی پوهنتون ستنفورد) به نوبۀ خود نظریات خوش بینانه را برای رویدادها وشکل گیری مسیر قرن بیست ویکم ارایه نموده است؛ او نظم نوین جهانی را «پایان تاریخ » تلقی نموده و پایان یافتن تضادها و رویارویی ایدیالوژی ها وسیطرۀ لیبرال دموکراسی را درسراسر گیتی پیش بینی می نماید. تفوق دموکراسی لیبرال را ناشی از شکست کمونیسم می داند. مگر باتوجه به رویدادهای سالهای اخیر در مصر، لیبیا، یمن وسوریه؛ فوکویا ما درکتاب تازۀ خویش به نام «نظم سیاسی وزوال سیاسی» که درسپتامبر 2014 توسط انشارات «پروفایلزبوکز» به چاپ رسیده  - گرچه از « پایان تاریخ» دفاع می کند؛ اما همچنان به «پایان تاریخ» تأکید نکرده  و به مبحث زوال سیاسی دردموکراسی ها می پردازد.

دربرابر نظریه پردازان که آنچه گفته آمدیم؛ الکساندر دوگین «استاد پوهنتون دولتی ماسکو 2008 -2014 » قرار دارد. این نظریه پرداز روسیه که اردو- کرملین متأثر ازنظریاتش می باشند، یک فیلسوف وپدر نظریۀ « نیو –یورو- ایشیانیسم» هست که مبنای  سیاست های کرملین نیز می باشد. درواقع نظریات وی موازی با نظریات برژنسکی است.  او می گوید روسیه از نظر فرهنگی به شرق بسیار نزدیک است تابه اروپای غربی. روسیه باید درتلاش باشد تا چین، هند، ایران، ترکیه، مجموعه يى از کشورهايی که تا مغولستان میرسد، بلغاریا، صربستان وتاحدودی برخی کشورهای عربی را به حیث متحدین خویش درآورد.

نظریات الکساندر دوگین جبهۀ مبارزه با فرهنگ « تک گرای غرب وآمریکا» را تشکیل می دهد وخلای جیوپولیتیک ایروآشیا را که برژنسکی برآن تاکید داشت؛ محل خیزش علیه این فرهنگ می داند. سرپیچی  اوکراین ازروسیه؛ کشورهايی چون قزاقستان را که تعداد روس تبارانش زیاد است، درهرأس انداخته وعقیده دارد که این وضع، رشد ملی گرایی وقوم گرایی را به شمول تاتارستان که آنرا متعلق به روسیه می داند، تقویت خواهد نمود وبه کرملین سفارش می نماید تا سیاست های نوینی را اتخاذ نماید. تلاش های کنونی جدایی طلبان شرق اوکراین که می کوشند با تصرف دونتسک، لوهانسک  والحاق ماریوپل به آنها - یک دهلیز زمینی را با کریمیا ایجاد نماید، باالهام از نظریات دوگین می باشد.

دراین نبشته کوتاه نظریات این متفکرین به گونۀ نهایت فشرده بازتاب یافت درفرجام، شایان یادآوری است که خصلت جنگ ها و رویارویی هايی که دراین جا به گونه بسیار موجزمورد بحث قرارگرفت، درخلال قرن بیست ویکم ازنگاه سازمانی، سازوبرگ نظامی، تعبیه وتکتیک چگونه خواهد بود؟ آیا کماکان جنگ های فرن بیست و یکم کلاسیک ومتعارف خواهد بود؟

به این پرسش ها مارتین وان کریویلد نظریه پردازاسرائیلی «استاد کنونی کرسی برنامه های مطالعات امنیتی پوهنتون تل ابیب ومشاور وزارت دفاع اسرائیل وسازمان استخبارتی مرکزی آمریکا – سیا» پاسخ داده است: «جنگ های قرن بیست ویکم بین دولت ها نه بلکه بین سازمان های مختلف بایکدیگر خواهد بود [نه اردوهای منظم ومتعارف بلکه سازمان های استخباراتی]. درجنگ های آینده، اردوهای منظم یونیفورم پوش باهم نخواهند جنگید، از مقادیر زیاد سلاح سنگین ومدرن استفاده نخواهد شد، موجودیت سلاح مدرن سنگین، دیگر بی فایده است». با توجه با این گفته های وان کرولد، اغلب جنگ های قرن بیست ویکم، جنگ های نیابتی خواهد بود؛ بهترین مصداق این نظریه، طالبان «اردوی بدون یونیفورم نیابتی» است که جنرال پرویزمشرف رئیس جمهور اسبق پاکستان، دراظهارت تاریخی اخیرش طبق معمول گذشته، با صراحت و پررویی ازآن پرده برداشت.