نويسنده: هميم جلالزى
موسی اکبرزاده والى غزنى گفته است که غزنى باردیگر براى انتخابات سال ١٣٩٣ آماده نيست؛ به گفتۀ وى امنيت در برخې ولسوالى ها خراب است و امکان ندارد که انتخابات در آن صورت گيرد.
اکبرزاده ولسوالى هاى  نا امن را نيز مشخص کرد و گفت: "در انتخابات آينده در ولسوالى هاى گيرو، اجرستان، رشيدان و ناوۀ غزنى مشکلات خواهيم داشت؛ زيراکه وضعيت امنيتى اين ولسوالى ها خراب است."
اگر از اين چهار ولسوالى صرفنظر شود، اين نتيجه به دست مى آيد که در ١٤ ولسوالى ديگر، امکانات انتخابات به اساس اظهارات والى موجوداست. غزنى در انتخابات گذشتۀ ولسى جرگه، ريکارد قايم کرد و از ١١ کرسى حتى يکى هم به پشتون ها نرسيد؛ درحالىکه ١٤ ولسوالى اين ولايت پشتون نشين اند.
از سوى ديگر، تمامى باشندگان  در ولسوالى هاى پُرنفوس اندر وقرباغ پشتون اند؛ اما تاثير آن در انتخابات صفر بود. از سه ولسوالى هزاره نشين، يازده کانديد به حيث وکلاى غزنى به ولسى جرگه معرفى شدند.
 
واليان
در نخست بايد روى اين موضوع صحبت کنيم که چرا امنيت غزنى خراب است؟ اين ولايت مهم ومرکزى کشور، از سال ٢٠٠٣ ميلادى بدينسو ناامن است و اخيراً مرکز شهر نيز نزديک بود که سقوط نمايد.
 غزنى در بيش از يک دهه، هشت والى را تجربه کرد و درجمله والى هايى نيز بود که تمامى دوره ماموريتش سه ماه بود. والى نخستين اين ولايت، قارى بابا قوماندان سابق جهادى و والى کنونى آن، موسى خان اکبرزاده است که از چندى بدينسو به حيث والى غزنى کار مى کند.
جريان تغيير و تبديلى واليان از سوى حکومت مرکزى، در ناامنى هاى غزنى نقش بيشتر دارد. نخست اينکه تمامى پروگرام هاى واليان سابقه ناتکميل مى ماند و والى هاى بعدى، به کار خود هيچ توجه نداشته و فکر ميکردند که وظيفۀ شان دير دوام نخواهد کرد.
درين سلسله کسانى نيز بودند که تنها مصروف جمع آورى ملکيت بودند و امور ولایت را تنها چند حلقه افراد نامسوول مافیایی در دست گرفته بودند.
پروسۀ تغيير و تبديل واليان، به آماگى هاى غزنى براى  سال ٢٠١٣ م فوق العاده اثر گذاشته است. شمار زيادى از واليان، بخاطرى کار نکردند که ميدانستند تا سال ٢٠١٣ در اين  وظيفۀ خود باقى نمى مانند؛ پس چرا کارى کنند که به نام کسى ديگر تمام شود.
زمانې که غزنې درسال ٢٠٠٧ به پايتخت فرهنگى جهان اسلام مسمى شد و فيصله صورت گرفت که اين لقب، رسماً در سال ٢٠١٣ م به غزنې داده خواهد شد. اکثر مردم توقع داشتند که شايد دولت، يک فرد باثبات را به حيث والى غزنى تعيين کند، که حداقل براى  سال ٢٠١٣ م آمادگى لازم بگيرد؛ اما با تاسف که تبديلى والى ها همچنان جريان دارد و اکنون غزنى هيچ آمادگى ندارد.
 
ناامنى
برخى والى ها از لحاظ امنيتى نيز خود را مکلف ندانستند که تلاش نمايند؛ زيراکه آنها باور نداشتند در غزنى تا وقت زياد باقى خواهند ماند؛ پس صرف وقت خود را ميگذراندند. مدت مسووليت بعضى والى ها تا حدى کوتاه بود که با مامورين خود نيز به خوبى معرفى نشدند و حتى به کدام ولسوالى نيز سفر نکردند.
طالبان با استفاده از اين خاليگاه، خود را قوى کردند؛ تا اينکه به شهر رسيدند و برخى حلقات در شهر نيز با آنها يکجا شده  کسانى را هدف قرار دادند که زورشان در خارج از شهر به وى نمى رسيد و ياهم پيدا کردن آنها براى شان مشکل بود.
مرحوم عبدالرحيم ديسيوال ولسوالى پيشين ولسوالى اندر نيز از جمله همچو افراد بود. وى در بين مسوولين دولتى غزنى يک آدم فعال، پاک، وطندوست، با ايمان و جرار بود؛ وى زمانى ولسوال اندر بود که غزنى به يک زمين آتشين مبدل گرديده و زندگى مردم در شهر نيز مشکل بود؛ اما وى همواره به ولسوالى اندر رفت و آمد داشت، تلاش ميکرد که با مردم روابط داشته باشد و براى از بردن نا امنى، شب و روز نا آرام بود. وى درمناطق ديگر چند بار از حملات جان به سلامت برد؛ اما به تاريخ اول دسمبر سال ٢٠٠٨ در شهر غزنى کشته شد.
قتل ديسيوال، رويداد اخير نبود و تاحال هر متنفذ در اين ولايت کشته ميشود، مکاتب بند است، کارهاى عام المنفعه ايستاد است و مهم اينکه انتخابات اخير در آن انجام نشد.
زمانيکه توجه دولت مرکزى به غزنى کم شد، مافياى زمين نيز در اين ولايت آهسته آهسته بيدار شدند و اکنون تاحدى قوى گرديده اند که دولت نيز در مقابل شان ايستادگى نمى تواند.
برخى منابع گفته اند که اکنون نيز همه روزه صد جريب زمين دولتى به شکل اوسط غصب و فروخته ميشود. تمامى دشت هاى مناطق شرقى شهر غزنى، توسط کسانيکه سابق قوماندان بوده و اکنون مسوولين دولتى اند، غصب گرديده است.
دشت هاى جنوبى شهر و زمين هاى شخصى مردم نيز توسط مافيا غصب شده و اين پروسه فعلاً نيز جريان دارد. مافيا از ضعف حاکميت دولتى استفاده کرد؛ اکنون با توجه به اين موضوع، از راه هاى مختلف کار مى گيرد تا حاکميت دولت، ضعيف تر گردد و آنان به کارهاى خود ادامه دهند.
جالب اين است زمانيکه شمارى از افراد مافيا زمين مردم را غصب نمايند؛  بخاطريکه از سوى طالبان با کدام تهديد مواجه نشوند، براى آنها موترسايکل ميخرند، ده ها همچو مثال وجود دارد که موترسايکل به طالبان خريده شده و محکمۀ طالبانى نيز به نفع مافيا فيصله کرده است.
از سوى ديگر، قيام در ولسوالى اندر بر ضد طالبان صورت گرفت، همين مافيا بود که دولت را مجبور کرد تا با آنهاکمک نکند؛ زيراکه اگر امنيت در اين ولسوالى تامين شود، پس منافع آنها به خطر مواجه ميشود. دولت نيز به زور مافيا  تسليم شد و تا آخر به قيام مردم عليه طالبان دست همکارى نداد، که به علت آن خسارات زياد به قيام مردمى وارد گرديد؛ اين همه براى اين يک ثبوت خوب است که حلقۀ حاکم در غزنى درآنجا خواهان امن نيست؛ اگر امنيت نباشد، انتخابات آينده نيز مثل انتخابات سال ٢٠١٢ خواهد بود، که از ١٤ ولسوالى حتى يک کانديد موفق نيز نداشتيم. 
مکلفيت دولت
والى غزنى مى گويد که تعدادزيادى مردم، به علت نا امنى نتوانستند راى خود را در انتخابات استعمال نمايند؛ اما امنيت در انتخابات آينده، بدون اين چهار ولسوالى، در ١٤ولسوالى ديگرخوب خواهد بود و مردم راى خود را به طور آزاد خواهند داد.
والى افزود با آنکه اکنون نيز تهدايت امنيتى در غزنې وجود دارد؛ اما مثل سابق نيست و به مردم اطمينان داد که تا روز انتخابات، همه چيز خوب خواهدشد.
والى نگفت که امنيت، به اساس معجزه خوب خواهد شد و يا آنها کدام اقداماتى نيز روى دست دارند؛ اما من که شرايط غزنى را مى بنيم،  گمان نميرود که اين مشکل از بين برود.
نبود ظرفيت ها در ادارات دولتى غزنى، يک مشکل بزرگ است و اگر حکومت مرکزى ميخواهد که انتخابات در اينجا صورت گيرد و ياهم جريانات ديگر ملى، عملى شود و براى مردم کار شود، پس نياز است تا براى ايجاد ظرفيت ها کار کند. حکومتدارى را خوب نموده و تقويت ببخشد و از سوى ديگر بايد گام هاى محکم  و موثر براى جلوگيرى مافيا برداشته شود. درحاليکه مبارزه با مافيا مشکل است؛ اما چارۀ ديگر نيز وجود ندارد.
تا زمانيکه سطح ظرفيت ادارات دولتى در غزنې بلند نرود و جلو مافياى کنونى گرفته نشود؛ اطمينان ميدهم که تنها در چهار لسوالى نه، بلکه انتخابات درچهارده ولسوالى نيز صورت نخواهد گرفت و بازهم تنها کانديدان يک قوم به نام نمايندگان غزنى، به ولسى جرگه راه خواهند يافت.