غزنى، يکى از ولايات مهم و مرکزى افغانستان محسوب ميشود، که در ولايات درجه دوم قرار دارد و يک ولايت غنى از آبده هاى باستانى و داراى سابقۀ تاريخى است. غزنى از بابت موقعيت جغرافيوى در ٣٣ درجه و ٣٣ دقيقۀ عرض البلد شمالى و در ٦٨درجه و ٥٢دقيقۀ طول البد شرقى موقعيت دارد.
غزنى، در١٤٥کيلومترى کابل و در امتداد شاهراه کابل- کندهار واقع است؛ ولايات ميدان وردک و باميان در طرف شمال؛ ولايات پکتيا، پکتيکا و لوگر در سمت شرق؛ زابل به طرف جنوب؛ و ولايات ارزگان و دايکندى در غرب آن قرار دارد.
مساحت اين ولايت ٣٢٧٩٧کيلومتر مربع تخمين شده و جمعيت آن، به اساس سرشمارى سال ١٩٧٨ميلادى، ٧٠١٠٠٠ تن و به اساس سرشمارى سال ١٩٩٩ميلادى ٧٧٠٦٨٤ تن، و به اساس احصائيه سال ١٣٧٩خورشيدى ٩٦٥٥٧٢ تن تخمين شده است.
غزنى، به اساس اقليم در تابستان گرم و در فصل زمستان بيسار سرد است؛ در اين فصل درجۀ حرارت  در اين ولايت تا منف ٢٠ الى ٣٠ ميرسد. ولسوالى ناور که حرارت آن در تمامى سال از مثبت ٢٠ سانتى گراد بالا نميرود، از مناطق شديداً سرد غزنى محسوب ميشود.
١٨٨ روز آن درجريان سال نسبتاً گرم و هواى آن، از تاريخ ١٢ اکتوبر تا ١٠ اپريل، سرد و بارانى است. سطح متوسط بارندگى سالانه درغزنى ٢٢٩٦ ملى متر تخمين شده و زمين آن، از سطح بحر ١٨٠٠ متر ارتفاع دارد.
ولسوالى ها:
ولايت غزنى، به اساس توزيع ادارى، داراى ١٨ ولسوالى است که عبارت اند از:
مرکزغزنى، اندر، مقر، قره باغ، گيلان، واغظ، گيرو، ده يک، ناور، جاغورى، مالستان، رشيدان، آب بند، خوگيانى، ناوه، جغتو، زنخان، اجرستان و خواجه عمرى.
 هرچند که اکثر ساکنين ولايت غزنى را سه قوم بزرگ پشتون، هزاره و تاجک تشکيل ميدهند؛ در عين حال اقوام کوچک ديگرى از قبيل بيات، سادات، و تعدادى محدود خانواده هايې از قوم هندو (درمرکز شهر غزنى)، سکونت دارند؛ اما اکثر ولسوالى هاى اين ولايت، پشتون نشين است.
آب بندها :
در ولايت غزنى، پنج سربند آب وجود دارد که عبارت اند از:
آب ايستاده ، بند سلطان ،بند سرده ، بند زنخان وبند زرسنگ
اين بندها در ولسوالى هاى مختلف اين ولايت موقعيت دارد؛ با آنکه آب اين بندها، به اثر خشکسالى ها اخيراً کم شده؛ اما بازهم دهاقين از آن به طور وسيع استفاده نموده و زمين هاى زيادى از آن، آبيارى ميشود.
کلتور:
تلاش هاى فرهنگى در اين ولايت، از سال ١٣٣١ خورشيدى، با نشر هفته نامه سنايى رسماً آغاز و تسريع يافت؛ با درنظراشت تاريخ گذشتۀ غزنى، اين ولايت درسابق از حيث تاريخى و علمى، به يک مرکز عرفان و ادب در بين ولايات شهرت داشت. صدها عارف، شاعر و نويسنده اى همچون سنايى غزنوى، سيدحسن غزنوى، مسعودسعد سلمان، فرخی سيستانی، فردوسى طوسى، عنصری بلخی, عسجدی مروزی, منشوری سمرقندی, کسایی مروزی, غضائری رازی, ابوریحان بیرونی و... از بلاد مختلف، در دوران سلطان محمودغزنوى در اين ولايت گرد آمده بودند.
همچنين در ولايت غزنى، شمار زيادى انجمن ها مانند انجمن سنايى، که در سال ١٣٥٠ ايجاد شده و تعداد زيادى از فرهنگيان به تلاش نياز محمدخوشه در آن شامل بودند، ايجاد شد؛ و همچنين انجمن لونگ، انجمن فرهنگيان، انجمن کاتب، انجمن البيرونى، انجمن پسرلى، انجمن قره باغ، انجمن ارشاد، انجمن کلتورى زمزمه، انجمن اجتماعى غزنه باستان، انجمن تحکيم وحدت، جمال که يک انجمن سياسى بود، انجمن وحدت ملى، انجمن کليوال ادبى ملگرى، و همچو انجمن هاى ديگر در ولايت غزنى شکل گرفته است؛ که هرکدام آنها، گاهگاه جلساتى دارند و يا هم راه را براى چاپ آثار شعرا و نويسندگان نو فراهم ميسازند؛ اما اخيراً چند محفل مشاعره و نشست هاى فرهنگى، از سوى رياست اطلاعات و فرهنگ غزنى داير گرديده و اين روند، اکنون نيز جريان دارد.
 با ايجاد فصل جديد (دوره حاکميت رييس جمهورکرزى)،جوانان اين ولايت نيز به مطالعه رو آورده اند. در غزنى علاوه بر کتابخانۀ عامه رياست معارف و کتابخانۀ البيرونى رياست اطلاعات وفرهنگ، برخې کتابخانه ها در مکاتب نيز وجود دارد که مردم ميتوانند از آنها، کتاب براى مطالعه بگيرند.
در ولايت غزنى علاوه بر کتابخانه ها، تعداد زيادى کورس ها به ويژه کورس هاى خطاطى وجود دارد، که صدها شاگرد اکنون در آن آموزش مى بينند. در مقام ولايت و رياست اطلاعات و فرهنگ، موزيمى نيز وجود دارد که صدها اثر تاريخى مانند مجسمه ها، سلاح هاى تاريخى، کوزه ها، ظروف، و همچو آثار ديگر تاريخى، در آن نگهدارى ميشوند.
با آنکه مردم، با به ميان آمدن سامان آلات موسيقى مدرن و جديد؛ از موسيقى محلى خدا حافظى کرده اند؛ اما اخيراً دوباره همان موسيقى محلى و سابقه، مورد توجه قرار گرفته است. اتن که يک عنعنۀ ملى است، در ولسوالى هاى پشتون نشين غزنى، بسيار رايج است و هم اکنون نيز از سوى جوانان اين ولسوالى ها در محافل خوشى و مناسبت ها به خوبى اجرا ميشود.
آبدات تاريخى:
غزنى، تاريخ ١٥٠٠ساله قبل از اسلام دارد؛ مناطق تاريخى زياد و آبده هاى باستانى فراوان در غزنى موجود است؛ اما اکثر اين مناطق تاريخى و آبدات، در اثر بى توجهى از بين رفته و ياهم در حالت نابودى قرار دارد.
مهمترين منطقۀ تاريخى غزنى؛ شهر کهنۀ غزنى و يا هم بالاحصار است، که قبلاً مقر سلطنت سلطان محمود غزنوى در آن قرار داشت. اين قلعه، حدود ٤٠ برج دارد و گفته ميشود که صدها سال قبل، يک سرپوش بازار طلا نيز دراينجا وجود داشت، که به اثر جنگ ها تخريب گرديد و آثار تاريخى و طلاى اين بازار زيرخاک شد؛ در شهر کهنۀ غزنى، برخى مردم سکونت دارند.
برخى برج هاى شهر کهنۀ غزنى، ويران گرديده و ياهم در معرض نابودى قرار دارد.
در ولايت غزنى، جمعاً حدود ٣٠٠ آبده و مقبرۀ تاريخى موجود ميباشد، که از جمله تنها ۳٠ منطقۀ آن، در جريان ده سال گذشته اعمار گرديده است.
در غزنى؛ مزار سنايى، شمس بابا، حسن غزنوى، شامير پاليزوان، سلطان محمود، خواجه بلغار، خواجه على، سلطان شهاب الدين غورى، زيارت ملانوح بابا، دو منار دوران سلطان محمود غزنوى و صدها آبدۀ تاريخى، مناطق و مقبره هايى مشابه آن وجود دارد.
موزیم:
موزیم غزنی  یک زمان از موزیم های غنی کشور  بشمار میرفت، اما  در  چند دهه جنگ او نیز مثل موزیم های دیگر کشور  زیان دیده است و بسیاری از آثار تاریخی وبا ارزش آن  چور  وچپاول شده است. اما در این اواخر بعضی از آثار آن  که  بخاطر حفظ ونگهداری به کابل فرستاده شده بود ویا از مناطق  دیگر دریافت شده بود دوباره به غزنی انتقال داده شده است، اما اکثر آثار آن که به کشور های خارجی قاچاق وفروخته شده بود هنوز هم لا درک است.
غزنی از لحاظ آثار تاریخی یک ولایت غنی بشمار میرود، که باید در این اواخر کار زیادی برایش انجام میشد، اما بد بختانه ادره مرکزی واداره محلی  غزنی  چندان توجه  به آن نکرده است.
غزنی از این قبل تنها یک موزیم  در چو کات وزارت اطلاعات وفرهنگ داشت ، که قبل از اسلام در آن آثار تاریخی  نگهداری میشد. این موزیم حال هم وجود دارد، اما آثار  آن تا حال به نمایش گذاشته نشده است واز چند سال به این طرف دروازه هایش بسته است.
همچنین در این اواخر دو موزیم جدید دیگر نیز در غزنی ساخته شد، که یکی آن از سوی مقام ولایت  در ولایت ساخته شد ودیگر آن در ریاست اطلاعات وفرهنگ غزنی ساخته شده است.
موزیم که در ولایت ساخته شده است، صدها آثار تاریخی در آن به نمایش گذاشته شده است وموزیم که در ریاست اطالعات وفرهنگ ساخته شده است در آن نیز ١٣٠  قلم  آثار به نمایش گذاشته شده است.
اکثر آثار این موزیم از این قبل در کابل  بود و تعداد زایاد آن  آثار است که در خود غزنی  بی  سرنوشت باقی مانده بود. آثار که از کابل آورده شده او نیز مربوط ولایت غزنی میباشد.
موزیم عمومی غزنی، که از ده سال به  این طرف دروازه هایش بسته بود، در آن  آثار تاریخی گذاشته شده است که پیشینه آن  به زمانه های قبل از اسلام برمیگردد. تمام این آثار تاریخی در زمانه های قبل از اسلام جمع آوری شده بود، که حال هم در موزیم عمومی غزنی وجود دارد.
بسیار از مناطق تاریخی در ولایت غزنی وجود  دارد،که در آنجا آثار تاریخی یافت میشود، این مناطق به شمول شهر غزنی ویکتعداد ولسوالی های مثل، ناور،اندر، جاغوری میباشد ومناطق دیگر که آثار تاریخی دارد ویا از لحاظ تاریخی  با ارزش اند کار سروی آن جریان دارد وبعداً واضیح خواهد شد،که کدام مناطق چه قسم آثار تاریخی دارد.
مشاهير:
ولايت تاريخى و باستانى غزنى؛ از گذشته هاى دور تاکنون، شخصيت هاى مهم و مشهور اجتماعى و رجال برجستۀ علمى و سياسى را در خود پرورش داده و خاستگاه علم و هنر و ادب کشور بوده است. مطابق مندرجه کتاب جام جم از کثرت اعداد علما و فضلا که در غزنی مدفون شده اند، غزنی را (( مدينه ثانيه)) می گفتند.
هرچند که نامبردن و يادکردن همه مشاهير اين ولايت، در اين مجال نمى گنجد؛ اما منباب مشت نمونۀ خروار، ميتوان از شخصيت هاى مشهورى همچون برگډ عبدالاحمد، ملامشک عالم، صاحب خان غازى، جنرال میراحمدمولايى، امیرمحمداثیر، داکترمحبى، عبدالاحدمومند، مجیدى خان، محمدهاشم میوندوال، نورمحمدتره کی، مولوې محمدنبې محمدې، نصرالله خان ملکیار، حمیراملکیار، قارى بابا، مولوى امیرمحمد مشهور به سلیمانزو حاجى صاحب، عبدالعزیزآخندزاده مشهور به بالای آخندزاده و مولوې عبدالرزاق مشهور به پایلوچ ملاصاحب، عبدالواحد سرابى، حبيبه سرابى، داکتر سيماسمر، شيخ وحيدى، شریفی جاغورى، شيخ اوحدى خوشمدى، شيخ عزيزالله قره باغى و...، نام برد.
رسانه ها :
فعاليت هاى رسانه يى نيز در ولايت غزنى نسبت به سابق رشد کرده و اکنون تعداد رسانه هاى تصويرى، صوتى و چاپى  که در چوکات  دولتى و غيردولتى فعاليت دارند، به ٤٣ رسانه ميرسد.
  در زمان سلطنت مرحوم محمد ظاهرشاه، هفته نامۀ سنايى از چاپ برآمد که تا کنون نشرات دارد؛ شبکه راديوتلويزيون ملى در سال ١٣٦٦فعال شد، که برنامه ها را از کابل به طور مستقيم پخش ونشر ميکرد، همزمان با آمدن فصل جديد(دوره حاکميت رييس جمهور کرزى)، علاوه بر راديو و هفته نامۀ سنايى، رسانه هاى آزاد نيز فعاليت خود را آغاز کردند؛ در پهلوى آن مجلۀ سنايى، زمزمه، عروس البلاد، پخلا، مرڅله، پيوند، لونگ، کنډو، ژمنه، پسرلى و... نشرات خود را آغاز کردند، که اکثر آنها هم اکنون نيز فعاليت دارند.
اخيراً (٢٠١٣) يک مجلۀ دولتى به نام غزنه نيز جديداً وارد بازار چاپ شده و شمارۀ چهارم آن به همکارى مقام ولايت و رياست اطلاعت و فرهنگ، به نشر رسيده است. در اوايل حکومت حامد کرزى رييس جمهور، تنها چند رسانۀ دولتى در اين ولايت فعال بود؛ اما خوشبختانه اکنون درين راستا پيشرفت صورت گرفته است.
تلويزيون ملى و تلويزيون غزنويان و راديوهاى محلى دهکده، غزنويان، اميد جوان، وطندار، سعادت، معرفت و همدرد نيز در موج اف ام، در غزنى نشرات دارد. علاوه بر آن، شمارى از راديوهاى اف ام، در ولسوالى هاى جاغورى، مالستان، اندر، گيلان، گيرو و قره باغ نيز نشرات دارند. در پهلوى آن نشرات راديوهاى آرمان اف ام، آريانا، آزادى، بى بى سى، بيان، آشنا، تلويزيون هاى شمشاد، طلوع، آريانا و ملى نيز از کابل در اين ولايت ادامه دارد.
معارف:
غزنى، با آنکه نسبت به ولايات ديگر کشور، در بخش معارف پيشتاز بود؛ اما در اثر جنگ هاى چند دهۀ اخير، به سيستم تعليم و تربيۀ اين ولايت نيز خساراتى وارد گرديده و مکاتب، در اکثر ولسوالى ها مسدود است و در اثر آن، شاگردان اين ولايت، از چند دورۀ تعليمى محروم شده اند.
در سطح غزنى ٦٣٥مکتب به شمول چند انستيتيوت و دارالمعلمين وجود دارد، که داراى ٤٧٤٧معلم و ٢٤٥٩٨٦ شاگرد مصروف کسب تعليم اند که ٤٥ درصد شان را طبقۀ اناث تشکيل مى دهند.
پوهنتون غزنى، در سال ١٣٨٧ خورشيدى تاسيس شده و اکنون ١٥٠٠ محصل در چهار پوهنځى تعليم و تربيه، شرعيات، اقتصاد و زراعت، مصروف تحصيل اند، که تعداد ٢٠٠ تن شانرا دختران تشکيل ميدهند.
صنعت:
در ولايت غزنى؛ در پهلوى کلالى و پوستين دوزى، مسگرى، زرگرى، پشمينه بافى و خامکدوزى نيز از صنايعى اند که يک تعداد مردم اين ولايت در آن مصروف اند.
صنعت پشمينه بافى و خامکدوزى؛ به مردم ولسوالى هاى جغتو، ناور، جاغورى، مالستان و بخش هايى از ولسوالى قره باغ مربوط ميشود؛ اکثر زنان اين مناطق، پشمينه بافى را ياد دارند و بيشتر خانواده ها مشکلات اقتصادى شان را، از اين طريق رفع ميکنند.
گيلم، جوال، جوراب، دستکش، جاکت و کمپل پشمى که به نام شالکى نيز ياد ميشود، در اين ولسوالى ها توسط زنان بافته ميشود که نه تنها در خانواده ها مورد استفاده قرار ميگيرد، بلکه به خارج نيز صادر ميشود.
صنعت خامکدوزى نيز در ولسوالى هاى فوق الذکر، رايج است و زنان در قريه جات؛ دستمال، چادر، لباس، شال سر، کلاه يخن و...، مى دوزند و هرچند هنوز بازار مناسب خارجى براى  اين صنايع دستى ايجاد نشده؛ اما  در بازارهاى منطقه از رونق فراوان برخوردار است.
کلالى نيز يکى از صنايع مهم اين ولايت است و از زمان هاى بسيار سابق، از دوران سلطان محمود غزنوى  که اين شهر مرکز علم و فرهنگ بود، مروج است.
پوستين دوزى نيز يکى از صنايع مشهور اين ولايت شمرده ميشود؛ پوستين توسط افراد مخصوص مسلکى از پوست هاى مواشى و حيوانات ديگر که داراى پشم ثابت باشد دوخته ميشود؛ اين لباس به خاطرى که گرم است، در فصل زمستان مورد استفادۀ مردم قرار ميگيرد.
ولايت غزنى در فصل زمستان بسيار سرد است و مردم به ويژه موسفيدان اکثراً از لباس پشمى استفاده مى کنند و به همين خاطر،  پوستين در گذشته ها از رونق زياد بر خوردار بود.
همچنان زرگران غزنى، در گذشته ها بسيار نامدار بودند و در ساختن مواد زينتى مختلف دست باز داشتند؛ اما اکنون اين صنعت در حالت رکود قرار دارد.
مسگران اين ولايت نيز از شهرت خوب برخورداراند؛ مسگران و آهنگران اين ولايت، هم اکنون نيز وسايل نجارى و سامان آلات ديگر مانند بيل، کلنگ، تيشه، رنده، مارتول، جبل، ديگ، کاسه، آفتابه، لگن و...، ميسازند و وضعيت قبلى خود را حفظ کرده اند.
اما وضعيت صنعت بعد از سى سال گذشته، آهسته آهسته کمرنگ شده و ارزش خود را از دست داده؛ اما ميتوان گفت که در دو سال اخير، صنايع دستى تا حدى مورد توجه قرار گرفته، که هم اکنون خانم ها در شهر غزنى مصروف کار صنايع دستى اند و بعداً آن را به بازار عرضه مى نمايند.
 
زراعت :
غزنى، از اينکه داراى زمين هاى سرسبز و آب هاى زياد است، اکثر باشندگان اين ولايت مصروف دهقانى اند و حاصلات شانرا بيشتر به بازارها عرضه ميکنند.
انگور اين ولايت بسيار مشهور و زياد است؛ اما درپهلوى انگور ميوه هايى همچون زردالو، شفتالو، ناک، بادام، چهارمغز، آلوبخارا، سيب، انجير، آلو، گيلاس و ميوه هاى ديگر نيز زياد است. علاوه بر آن، زمين هاى غزنى حاصلات خوبى مانند گندم، پياز، کچالو، هندوانه، خربوزه، بادرنگ و ديگر حبوبات و سبزيجات نيز ميدهد و آب و هوايش براى اين حاصلات، بساير مساعد است.
با آنکه برخى کارهايى در بخش زراعت غزنى صورت گرفته؛ اما اگر مورد توجه بيشتر قرار گيرد،  ميتوان گفت که سطح مشکلات اقتصادى دهاقين غزنى، پايين خواهد آمد و امکان دارد که اين حاصلات، علاوه بر کشور، به بازارهاى خارج نيز عرضه شود.
ورزش:
 ورزش نيز مانند ولايات ديگر افغانستان در غزنى از سابق رواج داشته است؛ بازى هاى سابق که اکنون تا حدى فراموش شده، درغزنى رايج بوده و اکنون نيز بازى هاى زياد عنعنوى  مانند نيزه بازى (سانگه)، کوله شتره، خوسى، چندرلال، نشان زنى، تيرو کمان، توپ دنده، کشتى، پت پټونى، اکوبکو، سنگ اندازى، چشم پوټان، توپ زدن، واليبال، فوتبال، چکه زدن، و...، بازى هايى بودند که سابق در غزنى به ويژه در ولسوالى ها زياد مروج بود؛ اما با آمدن بازى هاى نو و عصر جديد، بازى هاى عنعنوى به باد فراموشى سپرده شده و اکنون مثل سابق اجرا نميشود.
علاوه بر اين، اکنون ٣١ فدراسيون ورزشى در غزنى فعال است که هزاران بازيکن زن و مرد، در آنها مصروف ورزش هستند.