نويسنده: محمد سرور جوادی
اگر مدنیت، فرآیند حتمی زندگی، برای بشریت است، بامیان یا هرجای دیگر، دچار آن می باشد، بدون اینکه برای آن چوکات یا معیار های تعریف کرده باشد، مدنیت به برداشت این حقیر، نتیجه نیاز انسانها به یکدیگر است که از تشکیل خانواده شروع و به جمعیت های بزرگتر و بزرگتر منتهی می شود.
جوامعی که می توانند این تجمع را تعریف و شناسایی نمایند و برای آن اسباب کمال را فراهم سازند، جوامع متکامل مدنی هستند. مدنیت ،بخشی از زندگی بشر است. حال مدنیت ویرانگر یا آباد گر، بسته به چگونگی مدنی بودن است.
در بامیان، نشانه هایی است که روایتگر زندگی مدنی از نوع متکامل و آباد گر آن در گذشته های بسیار دور می باشد. پیکره های مخروبۀ بودا، شهر های کهن و مغاره های پر نقش و نگار، از تلاش، هنر و استعداد مردمی حکایت می کند که 25 قرن قبل از امروز، جمعیت بزرگی را تشکیل می دادند و در واقع، بامیان آیینه يی از مردم و اندیشه های آنها درنیم کره شرقی زمین است.
 گرچه مدنیت آباد گر، همیشه با مدنیت ویرانگر، مقابل بوده ، اما بامیان ؛ در گذر زمان و در طی قرون و اعصار، در مقابل ویرانگران باخته است. امروز از بامیان چهره يی نمودار است که به هیچ وجه حکایت از تمدن و مردم متمدن بی بدیل در تاریخ نمی کند.
 قامت هنر و تمدن بر جای مانده از جمعیت های گذشته، نه بر اثر آب و باد و آفتاب که بر اثر زخمهای دشنۀ جمعیت های آفرینندۀ تمدنهای ویرانگر، که یکی پشت دیگری ،آمدند و رفتند و اثری از زخم بر جای گذاشتند، پس از 15 قرن، فرو افتاد و تا به امروز، آهنگ زنده باد ویرانی، پر رونق تر ازصلای گروه آبادی است.
شاید برای شما خنده دار باشد که ویرانی را در مقابل آبادانی، تمدن نامیده ام و به عبارت دیگر مدنیت را به مدنیت ویرانگر و مدنیت آباد گر و متکامل تقسیم بندی نموده ام.از دید فلسفی، که بیشتر قواعد و اصول آفاقی برآن مسلط است،آنچه را برداشت کرده ام نادرست است اما جامعه شناسی تطبیقی ،حکایتگر آن است که زندگی جمعی ،مدنیت است و این مجموعه می تواند ویرانگر باشد و می تواند آباد گر و به همین دلیل جنگ تمدنها قابل طرح است وهرجنگی،نه برای ویرانی ونه برای آبادی ، بطور مطلق ،قابل بررسی نیست.
در بامیان، لا اقل طی دو قرن اخیر، جمعیت ویرانگر، چیره دستی داشته و به همین دلیل، ازین منطقه، همه چیز را ستانده است. مظاهر مدنیت و یا به عبارت دیگر، حرکتهای مدنی نیز ابزار های تکاملی را در دست نداشته اند. اما احزاب سیاسی که در صدر جدول حرکتهای مدنی نهادینه شده قرار می گیرد، در بامیان خود موجب ویرانی بوده است و اکنون توجیه گران حاکمیت هستند.
حکومت و قدرت هیچگاه با مدنیت متکامل سازگار نیست، به خصوص اینکه در اختیار صاحبان مدنیت ویرانگر باشد. رد پای رسانه ها نیز ضعیف است و باد های تند احزاب سلطه جو و حاکمیت مطلق گرا، نشان آنها را گم می کند.
برای مردم بامیان تنها استفاده از حرکت های مدنی مقطعی و سمبولیک باقی مانده است. آنها گاهگاهی، از مظاهره و تحصن، بهره می گیرند اما حرکت های مدنی و سمبولیک در این اواخر، بس جالب و ارزشمند بوده است:
١-کاهگِل کردن سرک شهر بامیان، اولین حرکت سمبولیک مدنی است که می تواند صدای رسایی را داشته باشد، صدای این حرکت، گرچه آنطورى که باید به گوش ها رسانده نشد اما با آنهم هنوز، بر جان حکام غافل  و حامیان بربادی مدنیت تاریخی بامیان، تازیانه سختی است که وارد گرديده است.
٢-مظاهره و آدمک ساختن،هیزم کوهی پر دودی که بامیانی ها، از آن برای پختن نان و گرم کردن خانه های شان استفاده می کنند، حرکت سمبوبلیک و جالب ديگرى بود. من با دیدن فلمی از این حرکت، سه نوع برداشت کردم؛ یکی آدمک ساختن از آن و به آتش کشیدن آن به معنی آن بود که حاکمان این سرزمین، پُر خار و خاک اند و همانند آدمک، خصوصیت و خصلت دارند: پر خارند، تنبل و بی عارند و مملو از خاشاک اند.
 این حرکت نشانگر بیزاری مردم از آنها و ضرورت به آتش کشیدن شان است. معنی دیگر این حرکت این بود که استفاده از این وسیله گرمایش در بامیان، تا چه اندازه به پوشش گیاهی منطقه آسیب می زند و در برداشت سوم؛ دود ناشی ازسوخت آن،که ازدود زغال سنگ تصفیه ناشده هم بیشتر است، تا چه اندازه به محیط زیست و صحت خانواده ها ،مخصوصاً خانمها که بیشتر باآن ،سروکاردارند،صدمه می زند.
 پیر مردی می گفت : (( اُو مردم! از برای خدا دودش مارا کُشت. راستی چه پیامی از این رساتر می تواند در اثبات آدمک(غُضبه) بودن حاکمان این مرز و بوم باشد؟))
٣-مظاهره برای درخواست برق و بر سر چوب بلند کردن هریکین تیلی:در کنار آن، حمل پلاکارت هایی، با این عبارات: تبعیض ، شایستۀ قرن 21 نیست. تبعیض ، مرگ ديموکراسی. تیکه داران قومی، جلادان تاریخ و...
٤-کاندید کردن  "محراب زوار" درپُست ریاست جمهوری،جالب ترین حرکت مدنی،ازنوع سمبولیک آن است.محراب زوار حرفهای راست  می گوید،ازدغلی وشیطنت،شکایت می کند ،اوبی سوادمطلق است وباسوادان را متهم به دروغ گویی،  پس ازرسیدن به قدرت می نماید.اومی گوید:پس ازرییس جمهور شدن نیز، به بازارهای خاکی، بین مردم میگردد  ولشکر باخود ،همراه نمی کند وبسیاری  ازحرف های دل مردم.
بامیان ابتدایی ترین حرکت های مدنی را با سمبولیک ترین نمایش ها همراه ساخته است و این نوید خوشی برای نسل نو این مرز و بوم است. این گامها استوار تر و این حرکت ها پر معنی تر باد!
 
قابل ذکر است که اين نوشته نظر خود نويسنده مى باشد و اداره د قبال آن مسووليت ندارد.