کندز، از جمله ولایات کهن و تاريخى بوده و در شمالشرق افغانستان واقع است. اين ولايت در ادوار مختلف تاریخ به نام هایى مانند اپاسکا، کهندژ و کندز یاد شده است.
کندز از جهتى موقعیت مهم جغرافیایی دارد، که وقتى اسکندرکبیر درسالهای ۳۳۰ قبل از ميلاد، در مقابل بیسوس که خویش را پادشاه خوانده بود لشکرکشی میکرد، اپاسکا یعنی کندز امروزی را پایگاه نظامی خویش قرارداده بود. 
کهندژ که طی نسل ها و  گذشت زمان به  کندز تغییر نام یافته است، در گذشته ها  پایتخت تخارستان بود، در روزگار دولت یفتلی ۲۰۰۰ سال قبل، از مهمترین راه تجارتی بود که صفحات جنوب هندوکش را از راه کوهدامن و کوهستان، به صفحات شمال وصل میکرد.
در صفحات شمال هندوکوه کندز، بین تخارستان و باختریان ایستگاه مهمی بود که از آن راه تجارتی سه شاخه شده؛ یکی به طرف بلخ، دیگری به طرف تخارستان و سومی مستقیماً بطرف درياى آمو میرفت.
 کندز، دارای زمین های حاصلخیز، دو دریای بزرگ، یک میدان هوايی و یک بندرتجارتی به نام شیرخان بندر میباشد. این ولايت ۲۷۰ کیلومتر با تاجکستان سرحد داشته و دریاى آمو بين تاجکستان و کندز قرار گرفته است.
نفوس کندز، حدود يک ميليون تن تخمين زده شده است و با مساحت 7668.7 کیلومتر مربع، ازسطح بحر405 متر ارتفاع دارد. اين ولايت در 36,22 درجه، 58,12 دقیقه و30 ثانیه عرض البلد شمالی ودر 68,6 درجه، 52,5 دقیقه و16 ثانیه طول البلد شرقی واقع است.
کندز در زبان ازبکی، روز معنی میدهد و در زبان دری قلعۀ کهنه میباشد.
اين ولايت، درحدود337 کیلومتری شمال شهرکابل موقعیت دارد. این ولایت در جنوب دریای آمو واقع بوده که در شرق آن ولایت تخار، در جنوب آن ولایت بغلان و در غرب آن ولایت سمنگان واقع است.
کندز، در بهار آب و هواى گوارا؛ اما در تابستان گرماى شديد و در زمستان سرماى خشک دارد. ولى آب و هوا در تابستان، در برخى ولسوالى هايى که داراى درختان و جنگلات است، نسبتاً خوب مى باشد.
ولسوالى ها:
مرکز کندز به نام شهر کندز ياد مى شود و شش ولسوالى دارد که شامل، امام صاحب، دشت ارچی، قلعۀ زال، چهاردره، علی آباد و خان آباد است.
باشندگان آنرا اقوام تاجک، پشتون، ازبیک، هزاره، ایماق، بلوچ، ترکمن و کوچی ها تشکیل میدهد. در اين ولايت هندو و سیک نیزمسکن گزین هستند که ازاین رو، کندز را به نام افغانستان کوچک نیز مى نامند.
آب بندها:
دركندز، پنج بند بزرگ براى منابع آبى وجود دارد؛ اما همه ساله بخشهايى از آن، به اثر آبخيزى   وسيلاب موسمى تخريب ميشود.
 
اين بندها شامل بندبرق خان آباد، بند نهرنقى، بند ايرگنک، بند شاهروان ارچى و بندآب ملاكريم بوده، كه تلاشها براى بازسازى اين بندها ازسوى حوزۀ درياى آمو، درحوزۀ شمالشرق آغاز شده است.
 
فرهنگ:
به منظور رشد فرهنگ و كلتورمردم كندز، ازسوى رياست اطلاعات وفرهنگ، تلاشهايى  صورت گرفته است. اين ولايت ده هاشاعر و نويسنده و قلم به دست چون: عبدالخالق شادان، محمدصابريوسفى، احمدالله داغ، گلرحيم نيازمند، ولى محمدسايل، نور رحيم عاطف، مجيدپرديس، غلام حيدرحيدر، محمدناصرشيرزى، سيدمحمدنعيم عسكر، قاضى يحيى، نورالعين نوين، سالم بختيار، استاد داكترنجيب كه دردايره المعارف 74 صفحه را در اكادمى علوم افغانستان به رشته تحريردرآورده است، سبحان قُل نامول، محمداسماعيل ملزم، عطاوالرحمن بابر، پشتون رحمانى وغيره را در دامان خويش پرورانده است.
دركندز؛ حدود ۶۰ نهاد مدنى، انجمن ها و بسترهاى ادبى وجود دارند كه از جملۀ آن ميتوان از  پسرلى، پرديس، جهان نما، ميديوتيک، روزنه صلح، مشاركت جوانان خان آباد نام بُرد.
اين انجمن ها گاهگاهى جلساتى دارند و يا هم راه را براى چاپ آثار شعرا و نويسندگان نو فراهم ميسازند؛ اما اخيراً چند محفل مشاعره و نشست هاى فرهنگى، از سوى رياست اطلاعات و فرهنگ باهمكارى قلم به دستان، شعرا و نويسندگان داير گرديده و اين روند، اکنون نيز جريان دارد.
همه ساله در اين ولايت محفل مشاعره به نام ريدى گل داير ميشود و شعرا از مناطق مختلف کشور به هدف تبادل نظر و فرهنگ و تحکيم روابط،  گردهم مى آيند و شعرهاى خودرا مى سرايند.
با ايجاد فصل جديد (دورة حاکميت رييس جمهورکرزى)، جوانان نيز به مطالعه رو آورده اند. دركندز علاوه بر کتابخانۀ عامه رياست اطلاعات و فرهنگ، برخى کتابخانه ها در مکاتب، مكانهاى تحصيلى و دكان هاى شهر نيز وجود دارد که مردم ميتوانند از آنها، کتاب براى مطالعه بگيرند.
تعداد زيادى از کورس ها به ويژه کورس هاى خطاطى، سواد آموزى و مضامين ديگر وجود دارد، که صدها شاگرد اکنون در آن آموزش مى بينند.  کورس هاى انگليسى نيز در چند سال اخير در اين ولايت فعال گرديده است.
با آنکه مردم، با به ميان آمدن سامان آلات موسيقى مدرن و جديد؛ از موسيقى محلى تاحدى فاصله گرفته اند؛ اما موسيقى محلى هنوزهم در کندز جاى خاص خود را دارد. سروده هاى فيروز کندزى محلى خوان اين ولايت شهرت دارد. در کنار آن، موسيقى رپ (غربى) را بيژن کندزى که از سالهاى متمادى در خارج از کشور به سر مى برد، نيز در کشور رايج ساخته است.
موزيم:
رياست اطلاعات وفرهنگ كندز درچوكات خود، موزيم براى حفظ ونگهداشت آثار و آبدات تاريخى ندارد و روى همين ملحوظ، آثار تاريخى كه به دست مى آيد، براى نگهدارى به موزيم ملى مركز(کابل) فرستاده ميشود؛ اخيراً سه اثر تاریخی به دست آمده از اين ولايت، به موزیم ملی تحويل گرديد.
دو اثر آن، سرهای مجسمه بوده که از گل و گچ ساخته شده و مربوط قرن های چهار و پنجم میلادی و آثار هنرى دورۀ هنری یونان باخترى میباشد. و اثر دیگر، یک مجسمۀ کوچک مربوط به قبل از میلاد بوده که از سنگ شست ساخته شده و متعلق به دورۀ یونان باختری میشود و به قول باستان شناسان، این اثر به نام الهۀ باران یاد میگردد. بعد از اعزام هيئت باستانشناسى از مركز، اين آثار تثبيت شده و توسط قطعه ۰۱۲ پوليس به مركز منتقل گرديدند.
 
آبدات تاريخى:
اینکه فردوسی طوسی درشاهنامه، پنج مورد از کندز یاد کرده، دلیلی برسابقۀ تاریخی این شهر شده میتواند.
شهرتاریخی کندز در ادوار مختلف تاریخ، به حصه هايی از این حدود وسیع نقل مکان نموده و چندین بار خراب شده است؛ این شهر در قرن هفتم هجری، یکبار دیگر آباد و مرکز تخارستان قرار گرفته و بار دیگر ویران گردیده است.
از اوراق تاریخ برمی آید که چندین خاندان از قبیل سواران بخدی، خاندان کندز، رایت های گلگون و پهلوانان رویین تن، دراین شهر تاریخی حکومت کرده اند.
هیوان تسنگ زایر چينايى، کندز را به شکل هویچ HOWACH ثبت کرده و به قول او صدها روحانی بودايی درآنجا سکونت داشتند. وى از ١٠ معبد بودايی دراین شهر نيز نام برده است.
درعهد اسکندر مقدونی و بعداز آن، تا آخرین سلالۀ آنها مناطق کندز یا (اپاسکا) جزئى از مناطق باختربوده، مرکز مهم و تقاطع راه ابریشم میان دامنه های پارا پامیزد و بلخ، مقر فرماندهی اتیوتیدموس به شمار میرفت.
  ۱۹ ساحۀ تاريخى در کندز ثبت شده است، که شامل بالاحصارکوچک و بزرگ، کله مناره، تپه چهل دختران، مسجدحاجی شهید، مسجدساقی بای، زیارت خواجه مشهد، روضۀ امام صاحب، قلعه مهرنگار امام صاحب، تپه متصل دوره کندز، تپۀ جرگذر، گل تپه، زیارت حضرت سلطان بابا، تپۀ ژوبین در ولسوالی علی آباد، تپۀ مرچ، مگس تپه، کهنه قلعۀ خان آباد، قلعۀ زال وغیره مى باشد.
کهنه قلعه یا بالاحصار کندز: نظر به تاریخ طبری، بالاحصار سه هزار و پنجصد سال قبل، ذریعه یکی از پادشاهان فارسی که منوچهر از نبیرۀ فریدون بوده، آباد شد. اين قلعه دارای چهار دروازه، دو حصار بزرگ و کوچک و عمارات بوده و دربین یک خندق عظیم آب قرار دارد، که با ديوار احاطه شده است.
بالاحصار کندز، با ۱۷۴ جریب زمین مساحت، درسه کیلومتری شمال شهر موقعــیت داشته و سجل شده میباشد. روایات مختلف در زمینه وجود دارد. در زمان پادشاهی سلطان حسـین بایقرا بالاحصار کندز، توسط والی آن امیر خسرو شاه، مجدداً اعمار شد و به حیث مرکز تخارستان تعیين گرديد.
 بالاحصـار کندز، در زمان امیر شیرعلی وامیر عبـدالرحمان مرکز میران ازبکی اداره میشد و درآنجا سلـطان مرادخان، امیر اطالغ بیـگ و امیر شاه مرادخان حکومـت کردنـد. تازمان سلطنت غازی امیرامان الله خان حکومت میران دوام داشت و بعداً سقوط کرد و کندز، به حیث حاکم نشینی تبدیل شـد  ومرکز آن به خان آباد انتقا ل یافت.
در زمان کی خسرو پادشاه آریانا، "بلخ" امروزی چندین خاندان دیگر مانند "رعیتهای گلـگون سواران بخدی، خاندان کندزی روین تــنان، شاه مقاتل کندزی و خاندان خزان یاغزان دربالاحصار حکومت کردند و درقرن هفتم هجری قمری، توسط عساکر چنگیز آتش زده شد.
 ساحه باستانی کله مناره: اين ساحه در نیم کیلومتری غرب بالاحصارعقب مارکــیت میوه قرار دارد که در وسط آن، سرکى ازجنوب به شمال احداث شده درغرب آن قبرستان دورۀ اسلامی و زمین های زراعتی، از طرف شرق به مارکیت میوه، از شمال به سرک و از جنوب به منازل مسکونی وصل میباشد.
تپه وزیارت چهل دختران: اين زيارت در یک کیلومتری جنوبغرب کله مناره موقعیت دارد. از طرف شمال به زمینهای زراعتی و منازل رهایشی، از جنوب و از شرق نيز به منازل مسکونی و از غرب به قلارتپه محاط است. آبدۀ مذ کور نظر به هدایت و گزارش هیئت باستانشناسی، ارزش فرهنگی دارد  که باید حفظ ونگهداری شود.
 تپه زیر دوره یا میدان بزکشی: اين تپه، از ادوار مختلف تاریخی باقی مانده و در پنج کیلومتری جنوبشرق ولا یت کندز واقع است که در وسط آن، میدان بزکشی قرار دارد. سلسله این تپه ها  تاولـسوالی خان آباد و دشت کندهاری امــتداد يافته است. در تپه های یادشـــده، خشـت های 40×40×10 سا نتی متر از دورۀ کوشانی به ملا حظه میرسد.
تپه ژوبین علی آباد: اين ساحۀ تاريخى، تقریباً در 30 کیلومتری جنوبغرب مرکز کندز و دریای بغلان قرار داشته و ازآنجا پارچه های سفالی دوره های اسلامی چون تیموری، غزنوی و قبل از اسلام یعنی دوره کوشانی ها به دست آمده است.
کهنه قلعه خان آباد: اين قلعۀ تاريخى در فاصلۀ تقریباً پنج کیلومتری شمالشرق ولسوالی موقعیت دارد و حدود سه جریب زمین را احتوا ميکند. کهنه قلعه، دوره های مختلف تاریخی و فرهنگی را در سینه خود داشته و از جمله نابترین ساحۀ تاريخی در سطح کندز تثبیت شده است و متعلق به دورۀ باختری میباشد.
تپه جرگذر، گل تپه، تپه مرچ ومگس تپه نيز از ساحات باستانى کندز بوده؛ اما درمورد قدامت آن معلوماتى در دست نیست. تپه های متعدد تاریخی در ولسوالی چهار دره نيز موقعیت دارد که بنابر ملاحظا ت امنیتی، تا هنوز در ثبت آن از سوى رياست اطلاعات و فرهنگ اقدام نشده است.
قلعۀ زال و تپه های تاریخی آن درحدود 45 کیلومترى جنوبغرب ولسوالی امام صاحب موقعیت دارد  و تا حال مدیریت آبدات، موفق به دریافت معلومات مزید در مورد آن نگردیده است.
 بالاحصار و کهنه قلعه ولسوالی امام صاحب؛ در پنجصد متری مرکز ولسوالى واقع است، که زمانۀ سکندریه و یا باختری را بازگو میکند.  
 ساحۀ رباط نیز در نیم کیلومتری بالاحصار امام صاحب موقعیت دارد، که حدود پنج جریب زمین را احتوا میکند. در اطراف آن منازل رهایشی قراردارد و حتی خود رباط نيز در معرض خطر جدی از ناحيۀ تصرف اشخاص و افراد نامعلوم، جهت نمرات رهایشی میباشد.  
روضه و مسجد امام صاحب: نظر به تاریخ زبان ترکی، نام سابقۀ امام صاحــب  (ارهنگ) یا گنج درسینۀ خاک میباشد. براساس سروی هیئت فنی ریاست آبدات تاریخی، روضۀ حضرت امام صاحب بيش از٢٩ جريب را احتوا ميکند.
جهندۀ حضرت امام صاحب، همه ساله با شرکت هزاران تن به شمول فرهنگيان، مقامات دولتى و مردم از نقاط مختلف کشور، با شور و هلهله برافراشته ميشود.
در مورد تاریخچۀ اين زیارت گفته شده است: زمانیکه اسلام تازه به افغانستان آمد و مسلمانان با حکومت آن زمان دربلخ جهاد میکردند؛ حضرت یحيی سرلشکر مسلمانان شهید شد.
سپس مسلمانان تصمیم گرفتند که سرامام را که ازتنش درجنگ جدا شده بود، غرض دفن کردن به بغداد ببرند؛ اما شخصی که میخواست آنرا به بغداد ببرد، درهمين منطقه (ولسوالی حضرت امام صاحب) توسط دشمنان به قتل رسید. بعداً که مسلمانان آمدند؛ سرحضرت یحيی و جسد شخص شهيد را درهمینجا دفن کردند که بعد از آن همه ساله، همین مراسم صورت میگیرد.
روایت دیگری هم وجود دارد: زمانیکه سرحضرت امام حسین (رض) نواسۀ حضرت محمد (ص) درکربلاى عراق ازتنش جدا شد؛ غرض دفن کردن، به همین منطقه آورده شده است؛ اما این روایت قوی نمیباشد.
 مسجد حاجی شهید، ساقی بایی، زیارت و مسجد خواجه مشهد و مسجد جامع تخارستان نيز از جملۀ ساحات تاريخى و مذهبى کندز محسوب ميگردد.
مشاهير:
ولايت باستانى كندز؛ از گذشته هاى دور تاکنون، شخصيت هاى مهم و مشهور اجتماعى و رجال برجستۀ علمى و سياسى را در خود پرورش داده و خاستگاه علم و هنر و ادب بوده است.
هرچند که نام بردن و يادکردن همه مشاهير، در اين مجال نمى گنجد؛ اما مشت نمونۀ خروار، ميتوان از شخصيت هاى مشهورى همچون غلام سرور ناشرخان، وكيل عبدالرسول، شيرخان، كه بندرتجارتى به نام وى مسمى است، عرض بيگى، سالم بختيار، عارف خان، فقيرزاده، ميرزامحمد ناصرى، اميرمحمد شهيد، سيدجان شهيد، و... نام برد.
رسانه ها:
فعاليت هاى رسانه يى نيز در  كندز نسبت به سالهاى قبل انكشاف و گسترش يافته و اکنون تعداد رسانه هاى تصويرى، صوتى و چاپى که در چوکات دولتى و غيردولتى فعاليت دارند، به بيش از30  ميرسد.
نخستين نشريه كه در کندز آغازبه نشرات كرد، هفته نامه سپين زر بود كه با اهتمام اداره تصدى سپين زر كندز، زيورچاپ مى يافت و زمان آغاز نشرات آن درسال 1352 هجرى شمسى بود.
بعد از سقوط حکومت طالبان، هفته نامه هاى صداى وطن و كهندژ آغازبه نشرات نمود؛ اما بنا بر مشكلات اقتصادى، اين نشريه ها سقوط كرد.
رسانه هاى چاپى به تناسب ولايات ديگر، درين ولايت كمرنگ بوده و آنگونه كه انتظار ميرود، توجه به اين بخش كمتر صورت گرفته است.
درحال حاضر، دو روزنامۀ موسوم به رسانه يى و بوستان، همه روزه به چاپ ميرسد؛ هفته نامه هاى كندز، آينده، المهدى و ماهنامه نماى كندز، زن، پوليس، جوانان و غيره نيز به شکل عادى زيورچاپ مى يابند.
رسانه هاى تصويرى نيز روبه توسعه بوده و تلويزيون ملى و تلويزيون خصوصى خاور و راديوهاى محلى خصوصى چراغ، روشنى، كيهان، زهره، خاور، جيحون و راديومحلى دولتى نيز در موج اف ام، دركندز نشرات دارند كه علاوه برمركزشهر، ساكنين ولسوالى هاى على آباد، خان آباد و چهاردره نيز از نشرات آن بهره مندهستند.
در پهلوى آن، نشرات راديوهاى آرمان اف ام، آريانا، بى بى سى، بيان، وطندار، نوا، نورين، خاور و تلويزيون هاى شمشاد، طلوع، آريانا، آرزو، تمدن، نور، نورين، يک، راه فردا، آيينه و ملى نيز از کابل در اين ولايت ادامه دارد.
معارف:
درکندز بيش از٣١٠ هزار شاگرد به شمول ١١٨هزار دختر، توسط ٦٤٠٠ معلم در ٤٧٠ مکتب تدريس ميشوند.
کندز، يک پوهنتون و شش دارالمعلمین نيز دارد. در پوهنتون بيش از۳۷۰۰ محصل به شمول دختران در ۸ پوهنځی تحصيل ميکنند.
قراراست که در آينده، کار تعمير جديد پوهنتون كندز در مساحت دو هزار جريب زمين دولتی، در ساحۀ دشت آبدان مرکز کندز نيز اعمار گردد.
مدرسه عالی دینی تخارستان، انستیتیوت تربیۀ معلم و لیسۀ شیرخان، از جمله مکاتب پرقدامت کندز شمرده ميشوند، که تا حال صدها تن را به حيث عالم و معلم به جامعه تقديم نموده است.
صنعت:
در ولايت کندز؛ در پهلوى کلالى و پوستين دوزى؛ مسگرى، زرگرى، پشمينه بافى و خامکدوزى، از صنايعى است که يکتعداد مردم در آن اشتغال دارند. درکنار آن ساختن بوت، دف و دايره، ظروف گلى، كاغذتشناب، دستمال كاغذى و توليد برنج، فابريكۀ آهن، سمنت، يخ سازى، توليد كودكيمياوى و توليدآرد نيز از صنايع اين ولايت محسوب ميشود.
گليم، دستکش، جاکت، ليف، دستمال، چادر، لباس، شال سر، کلاه، پيراهن هاى مردانه و زنانه كه توسط زنان بافته ميشود، نه تنها در خانواده ها مورد استفاده قرار ميگيرد، بلکه به خارج از ولايت وحتى خارج از كشور نيز صادر ميشود. هرچند هنوز بازار مناسب خارجى براى اين صنايع دستى ايجاد نشده؛ اما  در بازارهاى منطقه، از رونق فراوان برخوردار است.
پوستين دوزى نيز يکى از صنايع مشهور کندز است، که توسط افراد مخصوص مسلکى از پوست هاى مواشى و حيوانات ديگر که داراى پشم ثابت باشد دوخته ميشود؛ اين لباس به خاطرى که گرم است، در فصل زمستان مورد استفادۀ مردم قرار ميگيرد.
مسگران اين ولايت نيز از شهرت خوب برخورداراند؛ مسگران و آهنگران، هم اکنون وسايل نجارى و سامان آلات ديگر مانند بيل، کلند، تيشه، رنده، مارتول، جبل، ديگ، کاسه، آفتابه، لگن و... ميسازند و وضعيت قبلى خود را حفظ کرده؛ اماصنعت مسگرى درسالهاى پسين، به دليل عدم توجه دولت، با ركود مواجه شده است.
با اين وجود، وضعيت صنايع دستى که در گذشته، آهسته آهسته کمرنگ شده و ارزش خود را از دست داده بود؛ در دو سال اخير، تا حدى مورد توجه قرار گرفته و اکنون خانم ها در شهر كندز مصروف کار صنايع دستى بوده که آنرا به بازار عرضه مى نمايند.
چندین فابریکه مانند فابریکات پنبه، صابون و روغن سپین زر، فابریکۀ پروسس لبنیات، فابریکه پروسس برنج، آرد ترمیده، جوس میوه و فابریکۀ بادنجان رومی و صنعت حکاکی و دست دوزی و غیره نيز در کندز موجود بود؛ که از اين ميان، صرف فابريكه لبنيات، آرد ترميده، بادنجان رومى، و دست دوزى فعاليت دارند؛ اما متباقى باگذشت هرسال بنا برعوامل اقتصادى با ركود مواجه شده اند.
 
فابريكه تصدى سپين زر، در زمان سردار محمدداوود اعمار شده بود؛ درآن آوان سالهاى ١٣٥٠ هجرى شمسى تا ١٣٥٧ فعاليت داشت و كنجاره، روغن، صابون، ظروف چينى توليد ميکرد، توليد تكه را با فابريكه نساجى گلبهار نيز قرارداد نموده بود و حدود ٢٧٠٠ كارگر داشت.
 
اما اين فابريکه، بعد از تنش ها وجنگهايى سال ١٣٧٠ باگذشت هرروز، با ركود مواجه شد و درحال حاضر، درآن حدود ٣٠٠ كارگرمصروف كاربوده و تنها اين فابريکه؛ روغن، كنجاره پوستک، و صابون توليد ميکند و پنبه را بسته بندى مينمايد و اين توليدات، به داخل و خارج ازكشور صادر ميشود.
 
فابريكه تصدى سپين زر، ازسال ١٣٨١ و سقوط حکومت طالبان، توسط كمپنى فرانسوى نپكود به قرارداد گرفته شده، كه تاحال تحت اثراين كمپنى فعاليت دارد.
موجوديت شیرخان بندر نيز بر اهميت اقتصادى کندز دلالت ميکند. اين ولايت از طريق پل درياى آمو به تاجکستان و آسیای میانه وصل است. شیرخان بندر، یکی از بنادر مهم کشور بوده و در ولسوالی امام صاحب، در جوار سرحد تاجکستان موقعیت دارد.
درحال حاضر، شاهراه شیرخان بندر- بغلان، از جمله شاهراه امن کشور به شمار میرود که علاوه برنقش تاثیرگذار برای تقویت تجارت ازاین بندر و بلندبردن عوایدملی، راه امن و خوب برای انتقال محموله های اکمالاتی ناتو در افغانستان نیز شمرده ميشود.
 از جانب افغانستان؛ میوۀ تازه، سمنت، قالین و سایر صنایع دستی به تاجکستان صادر میگردد و از آنطرف مواد نفتى، ساختمانی، صنایع دستی و مواد خوراکه وارد میگردد.
شيرخان بندر، ازطريق پل بزرگ که حدود ٦٧٢ متر طول و ١١ متر عرض دارد، با تاجکستان وصل شده است.
اين پل، به مصرف حدود ٣٨ ميليون دالر کمک امريکا و ناروى توسط رؤساى جمهور افغانستان و تاجکستان، بر فراز درياى آمو(پُل دوستى) در ماه عقرب سال١٣٨٦ رسماً افتتاح شد.
زراعت:
کندز، يک ولايت زراعتى بوده و بيشتر مردم آن، به زراعت و مالدارى اشتغال دارند؛ اين ولايت داراى جنگلات انبوه نيز است.
پسته، بادام و خربوزه به خصوص خربوزۀ عسقلانى و امام صاحب (مشهور به قندک)، از شهرت به سزايى برخورداراست که به کابل و ساير ولايات و خارج از کشور نيز صادر ميگردد و دهاقين، عوايد خوبى از اين درک به دست مى آورند.
در کندز، بيش از٢٨٢ هزار هکتار زمين قابل زرع وجود دارد که از جمله، اضافه از ٢٣٣ هزار آن آبى و بقيه به شکل للمى کشت ميشود. فعلاً اضافه از٢٣٠ هزار هکتار زمين آبى و ٤٨هزار هکتار زمين للمى، تحت کشت قرار دارد.
٨٨ درصد اين ولايت را، اراضى هموار و١٢ درصد را کوهستانی و نیمه کوهستانی تشکیل داده است.
پیداوار عمدۀ زراعتی این ولایت، در قدم اول گندم و برنج(شالى) بوده و سایر غله جات، حبوبات، میوه ها و سبزى ها  نیز در این ولایت به پیمانۀ وسیع کشت ميشود. گندم و برنج کندز شهرت دارد و علاوه بر مصارف داخلی به ديگر ولايات نيز صادر ميشود. زمانى کندز بخاطر محصولات گندم، به نام کندوى افغانستان شهرت داشت.
 
ساحۀ کشت گندم در سال ١٣٩٠بيش از ١٦٠ هزار هکتار و مجموع حاصل آن، اضافه از  ٤١٨  هزار تُن تخمین گردیده بود؛ اما ساحه کشت گندم در سال ١٣٩١ به بيش از ١٦٨ هزار هکتار تخمین گردیده که افزایش را نسبت به سال گذشتۀ آن نشان ميدهد.
 
 در سـال جاری١٣٩٢ نسبت مساعد بودن شرایط جوی، اقلیم مناسب، بارندگی به موقع و توزیع تخم بذرى اصلاح شدۀ گندم، توقع میرود که میزان سطـح حاصلات (١٥ الی ٢٠) درصد افزایش يابد که این امر، سبب تقویه اقتصاد دهاقین خواهد شد.
 
صحت:
درحال حاضر در ولايت کندز، دربخش صحت و تغذی ٧٢ تسهیل صحی وجود دارد. درسطح اين ولایت، یک شفاخانه به سطح زون با ظرفیت ٢٥٠ بستر موجود است و همچنان درسطح ولسوالی امام صاحب نیز یک شفاخانه باظرفیت ٥٠ بستر فعاليت ميکند.
١٥ کلینیک CHC)) یا مرکز صحی جامع،  ٣٢ BHC)) یا مرکزصحی اساسی و ١٤ HSC  یا مرکز سیار و شش تيم سيار در کندز نيز مصروف ارائۀ خدمات صحى مى باشند.
  299 پوستۀ صحی یا HP درسطح قرا و قصبات کندز و ولسوالی ها وجود دارد. 143 داكتر، 145  نرس، 90 نرس قابله، 103 واکسیناتور، 48 تکنیشن لابراتوار، 574 کارمند صحی جامعه و 226  پرسونل خدماتی، رسماً در چوکات رياست صحت عامۀ اين ولايت كارمى كنند.
اما با آنهم مردم ساحات دوردست از کمبود مراکز صحى، ادويه و داکتران متخصص شکايت داشته و خواستار رسيدگى به آن مى باشند.
 
ورزش:
 ورزش بخصوص بازى بزکشى دركندز، از گذشته رواج داشته است. بازى هاى عنعنوى ديگر مانند: غرسى، توپ دنده، کشتى (پهلوانى)، سنگ اندازى، توپ زدن وغيره رواج دارد؛ اما غرسى و توپ دنده کمرنگ شده است.
دركنارآن؛ بازى هاى جديد واليبال، فوتبال، پينگ پانگ، باسكتبال، كركت، تكواندو، جودو، كورش، پرورش اندام، شطرنج، و سامبو، رشد قابل ملاحظه نموده که روزمره جوانان مصروف آن هستند.
اکنون ۱۸ فدراسيون ورزشى، درکندز فعال است که هزاران بازيکن زن و مرد، در آنها مصروف ورزش هستند.