نوشتۀ مجید قرار
سخن کوتاه، جواب ساده این است. انتخابات توسط رای به پیروزی می رسد و دوستم رأی خود را دارد، بدون دوستم، رأیى که داکتر اشرف غنی را پیروز سازد، وجود ندارد و دلایل آن، بر همه واضح است. 
اگر پيروزى انتخابات را نميخواهيد، باز اشرف غنی را ملامت نکنید، انتخابات را تحریم نماييد. این  مردم اصلا دو گونه پیام دارند؛ یا ميگویند که اشرف غنی کانديد نشود و موفق نشود، بگذارد که نظام خراب شود؛ چرا که نامزد نشدن و بدون رأی کانديد شدن، به يک معنا است. و يا اينکه اين مردم کمپاینران نامزدهای دیگراند و از این موضوع بر ضد اشرف غنی قویاً کمپاین منفی میکنند؛ در این قضیه  راه سومى وجود ندارد.
مشکل اصلی این نیست که مردم سیاست های اشرف غنی را درک نکرده اند، مشکل اصلی این است که مردم اصلاً سیاست را درک نکرده اند.
سیاست؛ بازی برد و باخت است، به اساس شریعت اسلام در سیاست اگر کدام فقه لازم دانسته شود، به آن فقه موازن می گویند. معنای فقه موازن این است: هرچیزی موازنه شود و نفع زیاد بر نفع کم، یا نفع کم بر مضر، یا مضر کمتر بر مضر زیادتر، ترجیح داده شود.
سیاست افغان ها مطابق فقه موازن نیست، بلکه به اساس مجادله است.
در اینجا مردم داکتر غنی را میپذیرند؛ اما برخیها به ارزش آن توجه ندارند.
در سیاست، آرمان ها به معنای مطلقیت است؛ در سیاست آرمان ها مطلق نه بلکه به طور نسبی به دست می آید.
متأسفانه، ما استدلال سیاسی را با دماغ نه، بلکه با قلب شاعرانه می کنیم و صدای یک "ياقربان"،  بیشتر از صدها دلیل معقول، برما تأثیرمی کند؛ درحالیکه سیاست و طبابت در یک اصل عاطفی شریک استند. رهبر سیاسی مجبور است که با قلب سخت، مشکلات را تداوی و جراحی کند؛ اگر شخص شاعر جراح شود، اشک از چشمانش جاری می شود و مریض جان میدهد.
روز گذشته یک نفر برایم نوشته بود، قرار صاحب از ایستاد شدن کرده، منهدم شدن بهتر است.
در سیاست و جنگ، این هر دو مدهش و ترسناک اند.
این جوان چه خبر است که از بین رفتن ملت ها چه معنا دارد؟ آنهايی که جنگ می خواهند، از زور جنگ خبر ندارند.
تبصره های سیاسی ما مانند اشعار منثور است که از مبالغه، استعاره، کنایه و الفاظ رنگین پر است؛ در چشم ها رود گریه را می آورد؛ اما عقل را در سر نمی آورد.
در سیاست، بصیرت عرب ها خوب کار برد دارد، که می گوید: "طلب الکل، فوت الکل..." هر چیز خواستن، هر چیز را از دست دادن است.
در این چند روز اگر به رسانه ها نظر انداخته شود، از افغان ها بخصوص پشتون ها در جامعه و سایر رسانه ها دشمن شان معلوم نیست. مجرمان جنگ سی ساله، اختطافگران، غاصبان زمین، اسلامگراها، قاتلین، انتحاری ها، همسایه بد گزاره، یهود، اسرائیل، مصر، سوریه، اسلام و کفر تمام آن باقی مانده، تمام مردم دین دوست، وطن پرست به تقبیح مصروف اند؛ مثلی که کدام مضریت دیگر باقی نمانده است، و نه کدام کار مفید.
ما که از غنی هستیم، شخصیت را جستجو نمی کنیم، بلکه ارزش ها را در عقب شخصیت جستجو می کنیم.
در نزد ما، اشرف غنی فرد نیست، راه است. اگر وی به حیث یک فرد از راه خود منصرف شود، راه وی از خود مالک دارد. شخصیت وی بخاطری امروز یاد می شود که در عقبش ارزش های حیاتی قرار دارد.
نخست و از همه مهمتر؛ ارزش علمی وی است. یکی از دو شرط های عمده و شرعی، رهبر علم است و دوم آن امانتداری می باشد.
ارزش دوم اشرف غنی؛ قاطعیت، آگاهی، و شخصیت وی متناسب به اوضاع کنونی است.
 ارزش سوم؛ شعارهای معنا دار و احساساتی، طرح ها و پلان های وی است. مثلاً معقولیت و وزن شعار تداوم و تحول، تا حال در شعار هیچ یک از نامزدان نیست.
ارزش چهارم؛ در عقب وی انسان های با کیفیت ایستاده است. در این شب و روز امیدوار به بعضی چیزهای دیگرى هم هستیم، که اگر او هم در داکتر اشرف غنی عملی شود، در عقب وی طی 11 سال افراد امتحان شده، کدرهای پاک و تحصیل یافته جمع شده اند.
اگر به آینده دیده نمی شود، به گذشته می توان نظر کرد، که بکروند اشرف غنی چگونه است، حنیف اتمر وزیر پیشین وزارت احیا و انکشاف دهات؛ چگونه اداره کرده، و وزارت متذکره را به کجا رسانده است؟ در وزارت معارف در زمان کوتاه چه کرد، و در وزارت امورداخله بالای اختطافگران چه حال را آورد؟ و بعد از آن که وزارت احیا و انکشاف دهات به دست جمعیت افتاد، از آن وزارت چه کردند؟ جلالی چرا استعفا داد؟ بشردوست چرا از پارلمان دور ساخته شد؟
ما چرا با مردمی که در گذشته خرابی ها را کرده اند، در آینده انتظار داشته باشیم؟ از آن که کارکردهای گذشته اش با قاطعیت، شفافیت و زحمت کشی یکجا بود، در آینده نبايد ترس خرابی را داشت.
ارزش پنجم؛ در گذشتۀ افغانستان یعنی بالای موسفیدان کمتر و در حال يا آينده، بالای جوانان زیادتر حساب کرد؛ اینکه آنها مشاوران درجنی به جای 500 جوان را به ارگ داخل می کند، و چهار اقلیت را در چهار اکثریت سیاسی بدل می کند.
من از جمع سه نامزد پیشتاز به دفتر یکی از آنها رفتم؛ من گفتم برای جوانان چه برنامه، پروگرام، طرح، تعهد و شعار؟  وی برایم گفت آنها خو از آسمان پائین نشده اند؛ اما دو برادر فلان حاجی صاحب، چهار برادر فلان حاجی صاحب، چند پسر فلان حاجی صاحب است که به آن ها بگویم، جوانان همان را انجام میدهند.  اگر هیچ چیز را انجام داده نتوانند، یک کار ساده را که یک مرتبه به دفتر اشرف غنی زحمت بکشند، و بعداً به دفتر یک نامزد دیگر خود را نمایان کنند.
ارزش ششم؛ احترام جامعه بین المللی، و در صحنه های بین المللی تجربۀ وی است. وی که نامزد پست سرمنشی ملل متحد می شود، اعتماد شماری از کشورها را نیاز دارد، و نامبرده این اعتماد را دارد.
ارزش هفتم: سابقۀ کاری وی است. اینکه وی در زمان سمتش به سطح جهان وزیر مالیۀ موفق شد و پول افغانی را سردار بانکنوت ها ساخت. طرح همبستگی ملی را وی آماده کرد و اتمر آن را تطبیق نمود. وی بود که پوهنتون کابل را پوهنتون ساخت.
اینکه وی می خواست با نامزدی اش در پست سازمان ملل متحد، این سمت را از گرو قدرت های بزرگ دنیا رهایی بخشد، عواید گمرکات را مرکزی ساخت، در کنفرانس کابل آبروی افغانستان را به جا آورد، و جهان را قانع ساخت که افغان ها خود شان پلان خود را آماده کرده می توانند.
در زمان انتقال، در گذشته جنجال بالای برنامه انتقال مسوولیت ها در بگرام بود که از سال ها متوقف شده بود، در شش الی هفت هفته تکمیل نمود. جنجال پیمان استراتیژیک را یک طرفه نمود، و صدها کارکرد دیگر که ثابت شده است، که قدرت سیاسی هم نداشت. به این فکر کنید که اگر منابع، قوت سیاست و صلاحیت به وی تعلق گیرد، آغاز آن چه خواهد بود.
البته رهبری کمیسیون امنیتی و موفقیت ها در این سکتور و درک آن در این سکتور، مهارت خارق العادۀ وی را ثابت نموده است.
ارزش هشتم؛ کارها و کردار نامبرده، قبل از کمپاین و بعد از آن به شکل پروسه یی است و فکرش اساس است، وی کمپاین خود را از اقتدار خود میداند؛ چرا که قبل از اقتدار وی دوستم را متقاعد ساخت که از تفنگدار بودنش معذرتخواهی کند و این فرهنگ را ایجاد کرد. پلان جابجایی بیجاشدگان را آماده نمود. پلان ها و طرح های خود را قبلاً چاپ کرد، امور کاری را برای جوانان مساعد ساخت، طلسم عناوین شمال و جنوب را خاتمه داد، عقاید ترکتباران را باز کرد، آموزش روشن را برای قشر جوانان غیرقومی رسمی ساخت، دیده شود که بعد از این چه می شود.
ارزش نهم؛ بالای مقدمات پروسۀ صلح کار را آغاز نمود، رهایی حدود 5000 انسان بیگناه از بند زندان، که اتهام رسمی بالای آنان وجود نداشت یا ميعاد قید شان تکمیل شده بود، در پروسۀ صلح گام های عملی است.
همچنين فراهم نمودن فرصت برای برگرداندن شماری از مردم شمال که در صفوف مخالفین بودند و در این مورد، بحث های صلح گام های عملی دوم بودند. 
ارزش دهم؛ برای روابط خارجی یک چوکات منظم و قناعت بخش دارد. نامبرده باورمند روابط  با جهان اسلام است. این درحالی است که در گذشته این روابط قربانی نفوذ ایران و سایر کشورها شده بود. روابط با کشورهای عربی سنی مذهب، هویت مذهبی ما را تقویت می کند، و در را برای منابع علمی در مقابل افغانستان باز می سازد.
ارزش یازدهم؛ حساسیت داکتر صاحب در برابرمسائل  ملت ساختن و دولت ساختن، دورنمای استراتیژیک، و در زمینه ارجحیت آن به سطح جهان است. قابل یادآوری است که پیرامون موضوعات یادشده، آثار علمی نامبرده در اکثر پوهنتون های جهان تدریس می شود.
متأسفانه هنر نویسنده ها و دانشمدان ما، در آثار شان مردم را به گریه می آورد؛ اما ما می گویيم خدا را حاضر ببینید، برای ما چيزى ننویسید که به چشم های ما اشک بیاورد، بلکه چیزی بنویسید که در سر عقل، هوش و تدبیر بیاورد؛ غم های خود را انتقال ندهید، دانستگی و بصیرت خود را به ما انتقال دهید.
 
يادداشت در بارۀ اين مناظرۀ رسانه اى- نوشتارى آژانس خبرى پژواک:
آژانس خبرى پژواک، نوشته هاى دقيق نويسندگان حمايتى کانديدان رياست جمهورى يا مسوولين مطبوعاتى آنها را به نشر میرساند که در آن، لياقت و علت کانديداتورى نامزد دلخواه شان، نمونه هاى برترى برکانديدان ديگر و نقاط ضعف ساير کانديدان، در آن گنجانيده شده باشد.
 طوريکه آژانس خبرى پژواک، يک ادارۀ غيروابسته و مستقل است، از نوشته ها حمايت نمى کند؛ اما نوشته ها، بيان کنندۀ نظريات خود نويسندگان بوده و مسووليت آن نيز به دوش آنها خواهد بود.